بیانیه بمناسبت روزدانشجو16 اذر و روز جهانی حقوق بشر -جبهه ملی ایران – کورش زعیم سخنگوی شورای ششم

نخستین جنبش سیاسی دانشجویی در تاریخ ایران در سال 1332 رخ داد. خیزش دانشجویان علیه محاکمه رئیس دولت محبوبشان دکتر محمد مصدق بود. یورش نظامی رژیم به دانشگاه تهران و سرکوب دانشجویان برای آرام نشان دادن اوضاع در آستانه ورود رئیس جمهور امریکا بود که به کشته شدن سه دانشجو منجر شد. در آن روزها تنها دو دانشگاه در تهران داشتیم، دانشگاه تهران و دانشسرای عالی، و دهها هزار دانشجو که به علت کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی و محاکمه رییس و بنیانگذار تنها دولت دموکراتیک ایران ناراضی شده بودند.

امروز ما صدها دانشگاه داریم و میلیون‌ها دانشجو، که در تمامی طول زندگی دانشجویی خود از دولتهای وقت ناراضی و حتی متنفر بوده و هستند. ما می‌دانیم که حاکمیت نه چندان عاقل و بسیار منفور، از قدرت این نیروی عظیم ناراضی آگاهی واقع‌گرایانه ندارد، و حتی با تجربه خیزش زن-زندگی-آزادی به رهبری دختران شجاع و ناامید از آینده کشور، که ما آن را شش ماه پیش از وقوع پیش بینی کرده بودیم، مست شهوت قدرت ناشی از پول‌ها و ثروتهای غارت شده از کشور و دزدیده از ملت، تصور میکند که می‌تواند این نیروی آرمیده را با تهدید و محرومیت و زندان تا ابد مهار کند.   

جنبش دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ هم یک ۱٦ آذر بود، با خشونت بیشتر، تلفات بیشتر و ایجاد خشم بیشتر. جنبش اعتراضی انتخابات تقلب آمیز ۱۳۸۸ هم یک جنبش اعتراضی دانشجویی و یک ۱٦ آذر دیگر بود که مردم هم به آن پیوستند، ولی با خشونتگری بیشتر و زندانی کردن بیشتر و کشتار بیشتر و وحشیانه تر. همه اینها برای چه؟ برای اینکه دولتی بیسواد و نادان و غارتگر به زور به ملت تحمیل شود و کشور را به ویرانی و نابودی و اختلافات داخلی و جنگ داخلی بکشانند. امروز ما شاهد قدرت واقعی جنبش دانشجویی هستیم. در همه شهرها و در همه دانشگاهها جوانان ایرانی می‌گویند که دیگر تحمل تبعیض، خشونت و غارتگری و بیسوادی و ناهوشمندی رژیم تحمیلی را ندارند.

حاکمیت تحمیلی بر ملت ایران هنوز یاد نگرفته که جایگاه اندیشه، نوآوری و پرورش سیاست ملی، و روش‌ مدیریت بهینه کشور در دانشگاه است نه در مسجد و تکیه. هنوز نفهمیده که آموزش دانشجویان توسط استادان دانشمد و فرهیخته و متخصصان فن و حرفه است نه توسط مداحان و روضه‌خوانان و پامنبری‌ها. این دانشجویان هستند که آینده کشور را رقم می‌زنند و هرگز نمی‌توان آنان را با گروه‌های سرکوب و تهدید و ضرب و جرح و زندان مرعوب کرد.

روند افزایش تصاعدی خشونت‌ حکومتی علیه دانشجویان و دختران و زنان ما در طی چهار دهه گذشته، جامعه را آماده یک انفجار بزرگ مردمی کرده است. جامعه دانشجویی را دیگر نمی‌توان با وعده‌ و سیاست‌ صبر و انتظار فریب داد یا با فرستادن سرکوبگران به درون دانشگاهها مهار نمود. حاکمیت باید تسلیم خواست دانشجویان و زنان میهن ما شود که دیگر ملت ایران شما بیگانگان به فرهنگ ایرانی را نتوانند تحمل کرد.

باید از فرصت استفاده کرد و برای جبران خطاها و خیانت‌ها و جنایت‌های گذشته به صدای دانشجویان و زنان ما و آنچه آنان برای آینده خود و کشورشان می‌خواهند توجه کرد و ارزش قایل شد. اگر مدیریت بسیار ناکارآمد و بسیار فاسد کشور نتواند خواسته‌های ملت را برآورده کند، که نتوانسته و نخواهد توانست، و اگر سنگ اندازی و خیانت پیشگی تندروان و جنایت پیشگی مهار نشود، جامعه دانشجویی با استقبال از خطر، آخرین و تصمیم گیرنده‌ترین خیزش را بزودی خواهد آفرید.

کورش زعیم، سخنگویشورای ششم

تهران – ۱٦ آذر 1402خ، 7 دسامبر 2023م

روز جهانی حقوق بشر، روز بازگشت به بشریت
از بیانیه حقوق بشر کورش بزرگ در ۵۳۹ پیش از میالد تا بیانیه جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸میالدی، هنوز
بیش از نیمی از مردم جهان تحت حکومتهای ضد حقوق بشری زندگی میکنند. باور نکردنی است که
جامعه جهانی در هزاره سوم هنوز حکومتهایی داشته باشد که علیرغم عضویت و پذیرش منشور
جهانی حقوق بشر هنوز در چنین ژرفای اهریمنی و بیرحمی سقوط کرده باشند. اهریمنی و بیرحمی به
وسیله گروههای متعصب ایدئولوژیک یا مذهبی سازمان یافته و ابزاری در مشت سیاست بازان متوهم و
فاسد کشورهایی که پیگیر بلندپروازیهایی که فقط با جنایت شدنی است هستند؛ دولتهایی که با رای
آزاد مردم برگزیده نشدهاند و مردمشان آنان را نمیخواهند و هرگاه اعتراض به ستم و فساد میکنند به
شدت سرکوب، زندانی، شکنجه و کشته میشوند. کشور بزرگ ما هم که پیشینه فرهنگی افتخارآمیزی
دارد، به چنین منجالبی متعفن سقوط کرده است.
چرا چنین سیر قهقرایی ذهن بشر در این دوران دانش و تکنولوژی پیشرفته؟ پاسخ آن آزمندی، شهوت
ثروت و قدرت در کسانی که ارزش آن ثروت و قدرت را ندارند و غالبا با توطئه بیگانگان قدرتمند به مقام
میرسند: سوء استفاده از انسانهایی حقیر و نوکر منش که تهی از دانش و خرد و اعتماد به نفس الزم
هستند، حدود یک و نیم میلیارد تن، که بیشتر در آسیا و افریقا زندگی میکنند. با نرخ تولید مثل نسبتا
باال در این مناطق؛ و چیرگی دولتهای خودکامه، فاسد و خشن، انتظار میرود که خشونت انسانی حتا
بیشتر از آنچه امروز تجربه میکنیم رشد کند. بیشتر این مناطق زیر نفوذ تعبیری افراطی از ایدئولوژیها یا
مذهبها هستند که با نوعی ایمان خشک و عبودیت و تکلیفگرایی ضد طبیعت بشری را تجویز میکند.
بنابراین، مردم بیسواد و فقیر از تلقینهای خشونتگرایانه مصون نیستند.
بیش از چهل درصد جمعیت کشورهای اسالمی زیر خط فقر هستند، در حالیکه حاکمان و برگزیدگان
حکومتهایشان دیکتاتور و با پولی که از شهروندان ناآگاه میدزدند، از ثروتمندترین اشخاص در جهان
هستند. در ده کشوری که بیشترین افراطگرایان مذهبی و جهادگرایان تروریست را تولید میکنند، نرخ
بیسوادی بین ٪۴۱ تا ٪۷۲ است؛ و همه این کشورها توسط ابرثروتمندانی که دستشان در جیب ملت و
بودجه کشورشان بوده اداره میشوند. بخش عمدهای از جمعیت آنها زیر خط فقر هستند، رهبرانشان
ثروت ملت را بجای هزینه کردن برای پیشرفت و رفاه مردم به حسابهای شخصی خود میریزند و در
برونمرز به دور از دید و دسترسی ملت غارت شده سرمایه گزاری میکنند. این شرایط زمینه مساعدی
برای بوجود آمدن و تکثیر رفتار جهادی افراطی، و جهادی برای استخدام شدن است.
ایران در میان کشورهای اسالمی با ترجمان متفاوتی از اسالم یک جزیره است، هرچند که حاکمیت
تحمیلی کنونی توسط بیگانگان، ما را عقب افتاده فرهنگی با عقاید افراطی نمایش میدهد. چه شیعه
چه سنی، مسیحی یا یهودی یا از باورهای دیگر، ما ایرانیان متفاوت میاندیشیم. ما بر زیربنای ستبر یک
فرهنگ کهن انساندوستانه ایستادهایم که ارزشهای کهن مردم دوستی، گرامیداشت زندگی، آزادی
گزینش و برابری زن و مرد و مذهب و باورها، بر جهان اثر گذاشتهایم؛ هرچند که بیشتر این ارزشها، امروز
به علت حکومتی خودکامه، فاسد و ضدبشری همراه با تحمیل ارزشهای بیگانه با فرهنگ ایرانی، در
جامعه ما غایب است.
برای اینکه ما بتوانیم خانه خود را به نظم درآوریم و به ساختن آینده بپردازیم، نخست باید صلح و امنیت
داشته باشیم. همچنین صلح و امنیت در منطقه جغرافیایی آشوبزده ما که گرفتار موج خشونت و
بیثباتی شده است. ولی، برای دستیابی به صلح و امنیت، ما باید سببهای ریشهای خشونت و
بیثباتی را شناسایی کنیم.
در تاریخ، دو نظام ایدئولوژیک دولتی ثابت شده که در بهبود کیفیت زندگی بشدت شکست خورده است:
دولت کمونیستی و دولت مذهبی. دولتهای کمونیستی هر کجا که استقرار یافتند، فقر برای توده مردم،
فساد دولتی همراه با خشونت و نارضایتی گسترده بوجود آوردند. دولتهای مذهبی هم باعث صدها
سال جنگ و خونریزی و فقر و عقب افتادگی روشنفکری و دانش و اقتصاد، همراه با خشونت، قساوت و
خونریزی در اروپای قرون وسطی و در کشورهای اسالمی از جمله ایران شدهاند.
ما در ایران اکنون با چالش جدیدی روبرو هستیم؛ و آن هدایت کشور زخم خورده، و مردم سرخورده، خود
بسوی یک نظام دموکراتیک راستین و پایا، بر پایه فرصتهای برابر برای همه، آزادی گزینش و حقوق
شهروندی کامل و پیمایش به سوی خوشبختی هستیم. در برابر، سوء مدیریت فاحش و فساد باور
نکردنی که بویژه در چهار و نیم دهه گذشته بر ملت ما تحمیل شده است. ما آرزوی بازگشت به چند
سال دموکراسی و دولت پاک را، که در دهه پس از جنگ جهانی دوم از آن برخوردار بودیم، داریم. ما آرزو
داریم میهن خود را از یک حکومت تک بعدی، فاسدپرور و ناقض حقوق بشر پس بگیریم، و از آن یک
دموکراسی نمونه بر پایه رعایت کامل حقوق بشر که با فرهنگ ایرانی همخوان است، بسازیم.
برای یک ایران نوین، ما در جبهه ملی ایران، بینشی درازمدت و برنامههای اجرایی داریم. ما طرح ها و
برنامههای خود را تدوین و منتشر کردهایم که چگونه قانون اساسی باید بازنویسی شود و چگونه یک
دولت مردم ساالر باید کشور را اداره کند. ما برای کودکانمان که مهمترین سرمایه و آینده کشور ما را
تشکیل میدهند، و نظام کنونی آنان را با خرافات و دروغهای مذهبی شستشوی مغزی میدهد،
بازآموزی خواهیم کرد.
ما انرژی مورد نیاز خود را از آفتاب و باد و موج دریا خواهیم گرفت که با توجه به امکانات طبیعی کشور،
میتواند یکی از بزرگترین اقالم صادراتی ما باشد. ما چنین طرحی را برای بهره برداری از آفتاب و گستره
کویرهای ایران در سال ،۱۳۹۴ تدوین و منتشر کردهایم، که جمهوری اسالمی به آن بی اعتنا، ولی
کشورهای همسایه آن را به کار بردند. انرژی هستهای باید بکلی کنار گذاشته شود و حتا همسایگان را
هم از ایجاد چنین تاسیسات خطرناکی در کنارمان منصرف خواهیم کرد. تسلیحات هستهای نه تنها نباید
جزوی از زرادخانه ما باشد، که در کارزاری جهانی باید همه کشورهای اتمی را وادار به خنثی کردن
تسلیحات اتمی کنیم. ما چنین طرحی را هم تدوین و منتشر کردیم.
ما باور داریم که مجازات اعدام که آنرا نه مجازات بلکه جنایت میدانیم، باید به کلی لغو شود؛ و مجازات
زندان را هم به گونه ای بازنویسی کردهایم که جنبه سازندگی آن بیش از جنبه تنبیهی آن باشد و فشار
کمتری بر خانواده و نیز بودجه ملی کشور وارد آورد. ما طرحی دادیم که بزهکاران زندانی باید به جای
انزوای موقت از جامعه، آموزش داده شوند و حتی کمک مالی شوند تا بتوانند به کسب و کار بپردازدند.
مدیریت یک روند هموار برای تغییر از دیکتاتوری بیسواد و فاسد و خشن به یک دموکراسی و رهایی از
شرایط تحمل ناپذیر کنونی، نیاز به احساس مسئولیت بیشتر و روشهای سازنده دارد؛ که در طی آن ما
باید بیشتر خردمند و کمتر احساساتی باشیم. یک جو ناامنی و انتقامجویی علیه کسانی که کشور را با
سوءنیت و سوءتدبیر مدیریت کردهاند و مرتکب خشونت و فساد غیرقابل تصور علیه مردم شدهاند، نباید
پدیدار شود. ما اجازه تکرار رویدادهای عراق و لیبی و سوریه و رومانی را نخواهیم داد.
در جهان کنونی که سرنوشت کشورها در زمینههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در هم تنیده است،
نمیتوان از جامعه بینالملل مستقل بود. نیاز به همکاری و همیاری دو سویه است. در سیاست خارجی،
ما روابط دوستانه و همکارانه با همه ملتهای جهان بر پایه احترام متقابل و منافع ملی ایجاد خواهیم
داشت. روابط ما به ویژه با همسایگان برادرانه و همیارانه خواهد بود. ما باید با آنها در صلح و همزیستی
مسالمتآمیز و در داد و ستد و رفت و آمد باشیم. ما باید بسنده نیرومند باشیم تا بتوانیم تمامیت
سرزمینی و صلح و امنیت خود و همه کشورهای منطقه را بدون نیاز به کمک از دوردست تضمین نماییم؛
تا خود نیز در صلح و امنیت زندگی کنیم. همسایگان ما باید بتوانند بر ما تکیه کنند، نه اینکه دیوار
بیاعتمای میان ما و خودشان بسازند.
ما آیندهای از پیشرفت و رفاه را برای ملت خود میبینیم، نمونهای از مردمساالری و رعایت حقوق بشر،
رها از تعصب و تبعیض و افراطگرایی. جامعهای که به مردم خود انگیزه میدهد تا آرزو کنند و بتوانند
آرزوهای خود را دنبال کنند. جامعهای که مردم بتوانند نواندیشی و نوآوریهای خود را پیگیری، و
بلندپروازیهای خود را برای هر مقام و جایگاهی که دانش و شایستگی آنان اجازه دهد دنبال کنند. ما
ایران را سرزمین فرصتها و سرزمین شکوفایی استعدادها خواهیم کرد، جایی که آرزوها و امیدها
میتوانند به واقعیت بپیوندند. در ایران آینده، همه باورهای مذهبی گرامی خواهند بود و جایگاهشان فقط
در قلب مردم، جایی که براستی باید باشند. ما کشور خود را بر پایه منابع طبیعی و انسانی خودمان، و
استعداد و نبوغ ایرانی، بازسازی خواهیم کرد. و ما این آرزو را که شعار کهن فرهنگ ایرانی “پندار نیک،
گفتار نیک، کردار نیک” دوباره راهنما و درونمایه ایرانی بودن باشد، به واقعیت خواهیم رساند.
کورش زعیم، سخنگوی شورای ششم جبهه ملی ایران
تهران – بازپخش 19 آذر 1402خ – 10 دسامبر 2