حفظ هویت و خاطرهی گذشته نهتنها برای افراد، بلکه برای ملتها نیز امری حیاتی است. تاریخ نشان داده است که استعمارگران، چه در گذشته و چه در دوران معاصر، برای تسلط بر ملتها تلاش کردهاند آنان را از هویت ملی، خاطرهی تاریخی و زبان خود دور سازند.
مشاهدات پزشکی نشان داده که بسیاری از افرادی که دچار نسیان و فراموشی، یا به تعبیری امروزیتر، آلزایمر شدهاند، بهسرعت جان خود را از دست دادهاند، حتی آنانی که به بیماریهای کشنده مبتلا نبودهاند. یکی از دلایل این امر، فراموشی گذشته و از دست دادن پیوند با هویت فردیشان بوده است.
پس از جنگ جهانی دوم، گروهی از پزشکان برای درمان بیماران آلزایمری آسایشگاهی تأسیس کردند و برخی از این بیماران را به آنجا منتقل نمودند. در این مرکز، عکسها و فیلمهایی از دوران جوانی آنان به نمایش گذاشته شد، همچنین تصاویر بازیگران محبوبشان و فیلمهایی که در جوانی به آن علاقه داشتند برایشان پخش گردید. این اقدام موجب شد که بسیاری از آنان پس از مدتی گذشتهی خود را به یاد آورند، هویت خویش را بازیابند و حتی آنچنان روحیهی خود را باز یافتند که در محوطهی آسایشگاه به بازی و فعالیتهای فیزیکی روی آوردند. بدین ترتیب، از مرگ شماری از این بیماران که بهدلیل فراموشی هویت و گذشتهی خود رخ میداد، جلوگیری شد.
حفظ هویت ملی، نهتنها در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی و ملی نیز عاملی اساسی در بقای ملتهاست. استعمارگران، برای تسلط بر سرزمینها، نخست هویت تاریخی و فرهنگی ملتها را هدف قرار میدهند. نمونهی بارز این سیاست را میتوان در استعمار هندوستان مشاهده کرد. طی ۱۵۰ سال، استعمارگران انگلیسی تلاش کردند زبان فارسی را که روزگاری زبان رسمی هندوستان بود، از میان بردارند و بهجای آن زبان انگلیسی را رواج دهند. اگر این سیاست اجرا نمیشد، چهبسا امروز زبان فارسی در سازمان ملل متحد بهعنوان یکی از زبانهای رسمی جهان مطرح بود.
تاریخ گواهی میدهد
نمونههای تاریخی متعددی نشان دادهاند که اتحاد ملتها حول آرمانهای مشترک، بدون از بین بردن هویت فردی و ملی، به پیروزیهای بزرگی انجامیده است. در سالهای ۱۷۷۶ تا ۱۷۸۵، سیزده مستعمرهی انگلیس در آمریکای شمالی برای کسب استقلال متحد شدند. آنان با حفظ قوانین داخلی و حدود عرضی خود، با رهبری جورج واشنگتن، علیه استعمار انگلیس جنگیدند و با وجود تلفات سنگین، سرانجام پیروز شدند. آنان استقلال خود را حفظ کردند و با اتحاد و هدفگذاری مشخص، بنیان یک حکومت لیبرال را گذاشتند.
پس از جنگ جهانی دوم، گروهی از پزشکان برای درمان بیماران آلزایمری آسایشگاهی تأسیس کردند و برخی از این بیماران را به آنجا منتقل نمودند. در این مرکز، عکسها و فیلمهایی از دوران جوانی آنان به نمایش گذاشته شد، همچنین تصاویر بازیگران محبوبشان و فیلمهایی که در جوانی به آن علاقه داشتند برایشان پخش گردید. این اقدام موجب شد که بسیاری از آنان پس از مدتی گذشتهی خود را به یاد آورند، هویت خویش را بازیابند و حتی آنچنان روحیهی خود را باز یافتند که در محوطهی آسایشگاه به بازی و فعالیتهای فیزیکی روی آوردند. بدین ترتیب، از مرگ شماری از این بیماران که بهدلیل فراموشی هویت و گذشتهی خود رخ میداد، جلوگیری شد.
در سال ۱۹۴۰، ژنرال دوگل از طریق پیام رادیویی که از رادیوی BBC لندن پخش شد، از مردم فرانسه خواست برای آزادی کشورشان نهضت مقاومت ملی فرانسه را تشکیل دهند. او از تمامی تشکلهای سیاسی و اتحادیههای صنفی درخواست کرد که ضمن حفظ هویت و تشکیلات خود، در راستای آرمان آزادی فرانسه از اشغال ارتش هیتلری متحد شوند. این اتحاد، بدون انحلال هویتهای فردی و تشکیلاتی، به پیروزی فرانسه انجامید.
در ایران نیز، در سال ۱۳۳۸، جبههی ملی ایران در خانهی دکتر محمد مصدق اعلام موجودیت کرد و از تمامی سازمانهای سیاسی، اتحادیههای کارگری و صنفی خواست که با حفظ هویت و تشکیلات خود، نمایندگانی را به شورای مرکزی جبههی ملی معرفی کنند.
نتیجهگیری
تجربهی مبارزاتی ملتها، از جمله ملت ایران، نشان میدهد که همبستگی ملی تنها حول محور آرمانهای مشترک شکل میگیرد. نیازی به فراموشی هویت تاریخی، انحلال تشکیلات داخلی و کنار گذاشتن اصول بنیادین نیست. بلکه با حفظ این هویت و ارزشها، میتوان در مسیر تحقق آرمانهای ملی و استقلال گام برداشت.
هوشنگ کردستانی
پاریس
دهم اسفندماه ۱۴۰۳ خورشیدی
برابر با بیست و هشتم فوریه ۲۰۲۵ میلادی