- پنجاه وهشت سال پیش در روز چهادهم اسفند ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق، رهبر نهضت ملّی ایران، جاودانه شد. او نَمُرد، بلکه نستوه و استوار، روی دو اُستوانه «استقلال» و «آزادی» ایرانزمین پایدار ماند؛ «که گفت که آن زندهٔ جاوید بِمُرد / که گفت که آفتاب امید بمرد / آن دُشمن خورشید درآمد بر بام / دو دیده بِبَست و گفت خورشید بِمُرد». دکتر مصدق نمُرد، بلکه زِندهٔ جاوید، بر بام تاریخ ایرانزمین جاودان شد. آنکه مُرده است و خواهد مُرد استبداد و دیکتاتوری و وابستگی است؛ چه آن که با یک کودتای بیگانه ساخته، دولت ملّی او را سرنگون کرد و چه این که در قامت استبدادِ دینی میراث فکری او را لگدمال و آرامگاه او را در حصر نگهداشته است.
دکتر مصدق نامش چنان لرزه بر ارکان خُسروُان ایجاد میکرد که حکومت استبدادی پیشین، نگذاشت تدفین پیکر پاکش چنان که خود وصیت کرده بود، در کنار آرامگاه شهیدان قیام ملّی سیتیر در ابنبابویه صورت گیرد. فرمان دادند که پیکرش در همان اتاقِ زندانش در تبعیدگاه به خاک سپرده شود. تا زمان انقلاب، مانع از تجلیلِ همگانی مردم از دکتر مصدق شدند. شگفتا که این سنتِ پلیدِ استبدادی، پس از استقرار اقتدارگرایان دینی، همچنان ادامه دارد. ابتدا در بلندگوهای رسمی به دکتر مصدق دشنام گفتند. نام بلند او را که در فردای انقلاب توسط مردم، در بلندترین خیابان تهران ثبت شده بود، ممنوع کردند. سپس جبهه ملّی ایران خانه سیاسی دکتر مصدق را مُرتّد اعلام نمودند. باری ستیزهجویی با دکتر مصدق، نشانه ستیز با استقلال و آزادی است. دشمنی با دکتر مصدق، دشمنی با دموکراسی است.
مجله لوموند فرانسه، فردای جاودانگی دکتر مصدق برای جهانیان مخابره کرد: «او کوروش کبیر در دوران معاصر بود». یعنی کسی که با ملّی کردن صنعت نفت ایران طومار امپراطوری بریتانیای کبیر را در مشرقزمین در هم پیچید، کسی است که موجب بازگرداندن عزت، عظمت و شکوه ایرانزمین شد. ایران، کشوری متمدن با تاریخی باستانی پر عظمت است. علیرغم افول و شکستهایی که در تاریخ متحمل شده، اما افتخاراتی سرافرازانه داشته است. دکتر مصدق مظهر عظمت و افتخارات ایرانزمین است. کسانیکه پای در میدان مبارزه با استبداد میگذارند، نباید آن گذشته پر افتخار و مبارزات با شکوه را فراموش کنند. بلکه باید از آن میراث با عظمت پاسبانی و صیانت کنند. نباید به بهانه رسیدن به آزادی، اصل استقلال را فراموش کنند. اگر استقلال کشور، پایمال شود، نه تنها از نعمت استقلال بیبهره خواهیم شد که از اصل مقدس آزادی نیز بینصیب میشویم. دکتر مصدق ، راهنمایی است که همواره پیوند این دو اصل را در بیان و عملکردش به ما گوشزد کرده است. فراموش نکنیم که دشمنی با دکتر مصدق همچنان ادامه دارد. کسانیکه در ایران و خارج از ایران، در صدد بدیلسازی برای کشور ما هستند، میراثدار همان کودتاچیانی هستند که تنها دولت ملّی و دموکرات ایران را سرنگون کردند و رهبر آن یعنی دکتر مصدق را زندانی و تا آخر عمر پر برکتش در احمدآباد در حصر نگهداشتند. اکنون میبینیم سالهاست میراثداران آن کودتا، امکان یادبود او توسط رهپویان آن رادمرد را در احمدآباد ممنوع کردهاند. آیا نباید پنداشت که استبداد کنونی، ادامه همان استبداد سلطنتی گذشته است؟
مصدق هرگز به مردم دروغ نگفت و وعدهی دروغ نداد و در صدد فریب آنان برنیامد. دکتر مصدق مظهر پاکدستی و فسادناپذیری بود. حاکمان بسیاری بودند و هستند که قدرت را وسیلهای برای مالاندوزی و غارت اموال مردم قرار داده و اموال و املاک مردم را به یغما بردند. در نهایت کشور را چون لقمهای لذیذ در دهان استعمار قرار دادند و در زمان خشم مردم نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند. این رادمرد، با مبارزهای خستگیناپذیر، بزرگترین سرمایه ملّی ایرانیان را از چنگال استعمار پیر بریتانیا به در آورد و آن را برای توسعه کشور و رفاه و سعادت ملت ایران، در اختیار این ملت گذاشت. او در مدت کوتاه حکومت خود لوایح اساسی مانند تشکیل سازمان تأمین اجتماعی و استقلال کانونها ازجمله کانون وکلا، شهرداریها، دانشگاه و انجمنهای ایالتی و ولایتی را به اجراء در آورد. او در مبارزه خستگیناپذیر خود نه تنها هیچ ریالی از خزانه مملکت دریافت نکرد، بلکه از دارایی شخصی خود نیز در راه استیفای حقوق ملت ایران هزینه کرد. و همانطور که گفت «رجال خیرخواه و مبارز کسانی هستند که در راه آزادی و استقلال وطن حاضرند از همه چیز خود بگذرند»، عمل کرد. در حالیکه میبینیم از دیرباز تاکنون کشور عزیز ما صحنهی تاخت و تازِ حکومتهای فاسدی است که کشور ما را با استبداد و فَساد آغشته کردهاند.
دکتر مصدق نه تنها بزرگترین سرمایه ملّی ایرانیان یعنی نفت را ملی یعنی از آن ملت کرد، بلکه دیو مهیب استبداد را از این کشور راند و راه آزادی را به ملت ما و تمام کشورهای استعمارزده آسیا و آفریقا آموخت. فساد را از بیخ و بن ریشهکن کرد. شگفتا که عوامل استبداد و استعمار، استبدادستیزی و استقلالطلبی و فسادزدایی او را تاب نیاوردند و با کودتایی ننگین، بساط استبداد و فساد و وابستگی را گستراندند که تاکنون هم بر کشور ما چیره است.
دکتر مصدق رهبر مبارزه با استبداد در هر لباس و تحت هر نامی است. تا مبارزه بر علیه استبداد جاری است، نام بلند دکتر مصدق چون ستارهای درخشان بر تارک تاریخ میهن ما میدرخشد.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
چهارده اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی
- برچسبها