حمله دوم اسرائیل به ایران و تخریب کامل یک مرکز تحقیقات اتمی در پارچین، همراه با سکوت کامل سرداران ترسو و فاسد سپاه از یک سو، و التماس پیشاپیش حکومت اسلامی به دولت آتی ترامپ برای تسلیم شدن در مقابل آمریکا و اسرائیل تا رسیدن به یک توافق از سوی دیگر، بدون شک بزرگترین سرافکندگی و شکست برای رژیم دیکتاتوری و همه آخوند هاست.
همه این شکستهای اخیر حکومت فاسد اسلامی در حالی بر پیکر نیمهجان ایران عزیز وارد میشوند، که حکومت در مقابل این شکستهای پیدرپی و فشارهای خارجی، جرعت و عرضهایی جز آزار و اذیت بیشتر مردم بیدفاع ایران را ندارد.
در شرایطی که انقلاب زن زندگی آزادی همچنان زنده هست و در شرایطی که این حکومت حتی اجازه برگزاری سالگرد شهدای انقلاب مهسا ژینا امینی را به خانواده های داغدار نمی دهد، در شرایطی که این حکومت بعد از ۴۴ سال، از کمترین حمایت مردمی برخوردار است و روز به روز بر تعداد معترضین به این حکومت افزوده می شود، در زمانی که کشورهای اروپایی در صدد قرار دادن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی هستند، و همچنین در شرایطی که حکومت ملاها به خاطر ترس از عواقب سخت وعده صادق ۳، آن را به صبر ایوب تبدیل کرده است، و در زمانی که تمام نیروهای نیابتی و گروههای تروریستی رژیم یا سرنگون شدهاند و یا دیگر کارایی چندانی ندارند، باید اندیشید و دید که واقعاً این حکومت ذلیل و درمانده در این شرایط حساس تاریخی چه تصمیمی میگیرد و یا بهتر بگوییم چه کاری میتواند انجام دهد؟
آنچه واضح است، این است که این حکومت دیگر چندان توانایی برای مقابله با این همه فشارهای داخلی و خارجی را ندارد. چراکه این رژیم تمام کارتهای خود را بازی کرده است و به همین دلیل دیگر دو انتخاب بیشتر ندارد: انتخاب اول، جنگ با اسرائیل و آمریکا که متاسفانه منجر به ویرانی زیرساختهای ایران و به احتمال زیاد شکست و سرنگونی حکومت خواهد شد.
لذا تردیدی نیست که این حکومت ترسو با مسؤلین جاه طلب بهخاطر بقای حاکمیت خودش به هیچ وجه این روش را انتخاب نمیکند، مگر اینکه باز هم در دام اسرائیل بیفتد و ناخواسته در مقابل عمل انجام شدهایی قرار گیرد.
انتخاب دوم، تسلیم بی چون و چرا در برابر دشمن ۴۴ سالهاش از طریق مذاکرات هست، که طبیعتاً برای حفظ ابروی خود بین مردم از اصطلاحاتی مثل چرخش قهرمانانه یا مصالحه استفاده میکند. تردیدی نیست که جمهوری فاسد اسلامی برای حفظ حکومت، حفظ مقام و موقعیت سرداران دزد و خانبازی امامان جمعه و سایر نوچههای این دار و دسته بدتر از مغول، باز هم جام زهری دیگر سر میکشد و یک توافق باخت باخت با امریکا را قبول می کند، سپس مثل همیشه با یکی دو تا حدیث و آیه، خود را به این خفت راضی میکنند.
با توجه به مسائل اخیر و مخصوصا انتخاب آقای ترامپ با آرای بسیار بالا، به نظر میرسد حکومت ملا ها برای هدف دوم یعنی مذاکره با امریکا، برنامهریزی کرده است. چراکه، دیگر از عربدههای سرداران برای وعده صادق ۳، خبری نیست و همه سر زیر برف کردهاند. از طرفی دیگر، خامنهای با استفاده از این دولت گوش به فرمان پزشکیان و وزیر خارجه شروع به ایجاد رابطه مستقیم با آمریکا و التماس برای مذاکره کرده است. ولی در این شرایط یک موضوع مهم و چالش بزرگ، سد راه این مذاکرات خواهد شد و آن موضوع انرژی اتمی ایران است.
این حکومت روز به روز به دستیابی به بمب اتمی نزدیک میشود و اسرائیل با حمایت کامل آمریکا به هیچ وجه زیر بار اتمی شدن ایران، تحت دیکتاتوری آخوندها نخواهد رفت. لذا اگر در هفتهها و ماه های پیش رو مذاکراتی هم انجام شود، بدون شک با توجه به شروط بسیار سخت دولت آینده آمریکا که تاکید بر تعطیلی و یا از بین بردن کامل انرژی اتمی ایران و همچنین عدم دشمنی و جنگ با اسرائیل خواهد داشت، لذا روزنه امیدی برای رسیدن به یک توافق وجود ندارد، مگر اینکه این حکومت و سران بیغیرت آن از همه خواستههای خود چشمپوشی کنند، که این چشمپوشی هم اولاً ممکن نیست و ثانیاً بزرگترین شکست برای رژیم خواهد بود چونکه نهایتاً چنین شکستی منجر به فروپاشی رژیم خواهد شد.
در ضمن باید خاطرنشان کرد که در شرایط خاص سیاسی فعلی که در تمام دوران این حکومت بی سابقه، بوده است، این رژیم آنقدر ضعیف و درمانده شده که حتی تضمین کتبی برای ترور نکردن ترامپ را به دولت امریکا می دهد.
این خفت و ترس تاجایی پیش رفته که نماینده حکومت ملا ها در سازمان ملل از طرق مختلف در پی ارسال پیام به دولت آینده ترامپ هست، تا شاید برای مدتی زمان بخرد و نهایتا جام زهر را از دست ترامپ بگیرد و نوش جان کند.
البته این ها فقط نمونه هایی از ترس و التماس خامنهای هستند که تابحال فاش شدند و باید منتظر رسوایی های بیشتر این حکومت باشیم.
از سوی دیگر با توجه به انتخاب ترامپ، دیگر چین و روسیه هم بخاطر منافع و توافقات اقتصادی با آمریکا، پشت ایران را خالی خواهند کرد. پس این رژیم که با پشتیبانی حکومت های چپ روسیه و چین و مزدوران نیابتی، در هر اعتراضاتی دست به کشتار مردم خود میزد، دیگر از انها هم گوشه چشمی نخواهد دید.
لذا با توجه به شرایط حال و آینده پیش رو، این حکومت در هر حالت با سرعت تمام به سوی بن بست و سپس سرنگونی پیش میرود، پس اینجاست که نقش مردم ایران بسیار قابل توجه هست. مردم ایران این بار باید خیلی هوشیار باشند و از این شرایط فعلی و این خواری رژیم به بهترین وجه استفاده کنند تا در ماههای آینده که بیشترین فشار خارجی به این حکومت وارد میشود، بتوانند یک بار دیگر با همت و شجاعت به مبارزات ادامه دهند و به پیروزی برسند.
چراکه انقلاب #زن_زندگی_آزادی با فریاد زنان ایران زاده شد، با اعتراضات مردم و خون جوانان آبیاری شد و زندگی کرد. اکنون بهترین و مناسبترین زمان است تا با یک رویکرد جدید مبتنی بر همگرایی و با یک نهیب خروشان مردم، این حکومت کودککش و ضدایرانی را سرنگون کرده و طعم آزادی جنبش زن زندگی را بچشیم.
پاینده ایران
نوید محمدزاده،
۲۶ آبان ۱۴۰۳، لندن