جمهوری اسلامی در تنگنا ( بخش دوم ) اردشیر لطفعلیان

امضای “توافق جامع برای اقدام مشترک” (برجام)

گفتگوها در نوامبر 2013 در وین آغاز شد و پس از بیست و دو ماه در ژوئیۀ 2015 با امضای سندی به نام “توافق جامع برای اقدام مشترک” (Joint Comprehensive Plan of Ation)   که مخفف فارسی آن”برجام” و کوتاه شدۀ انگلیسی اشJCPOA) ) بود به نتیجه رسید و اجرای ان اندکی بعد آغاز گردید. هدف اصلی از این توافق متعهد ساختن رسمی جمهوری اسلامی به چشم پوشی از دستیابی به سلاح هسته ای در برابر رفع تحریم های گوناگون اقتصادی از سوی شش کشور طرف مذاکره بود که چگونگی به اجرا گذاشتن آن در متن توافق به تفصیل تشریح شده است. فشردۀ تعهدات دو طرف در این موافقت نامه از این قرار بود.

تعهدات ایران:

*  فراتر نرفتن شمار سانتریفوژها در دهۀ اول پس از امضای موافقت نامه از 5056 واحد.

* فراتر نرفتن سطح غنی سازی در نخستین پانزده سال پس از امضای موافقت نامه از 3.67  در صد.

* بالا تر نرفتن وزن اورانیوم غنی شده در نخستین پانزده سال پس از امضای موافقت نامه از 300 کیلوگرم.

* خودداری از غنی سازی اورانیوم در مرکز فردو

* تجدید طراحی راکتور آب سنگین اراک تا در برابر اشاعۀ مواد هسته ای بیشتر مقاوم باشد.

* انجام اقدامات بیشتر در زمینۀ شفاف سازی و امضای یک پروتکل اضافی برای افزودن بر تدابیر حفاظتی.

تعهدات کشورهای 5+1:

* از میان برداشتن تقریبا تمامی تحریم های شورای امنیت در برابر ایران.

* تعلیق نزدیک به تمامی تحریم های اتحادیۀ اروپا در قبال ایران و تعهد به خودداری از برقراری دوبارۀ تحریم هایی که بر اساس برجام باطل شده اند.

* تعلیق شماری از تحریم های ایالات متحده در قبال بخش های انرژی و بانکی ایران.

فرجامِ ناخوش برجام پس از خوشبینی های فراوان

رسیدن به چنین نتیجه ای خوشبینی بسیاری از هر دو سو برانگیخت و در سطح جهان نیز به عنوان یک حرکت سودمئد در رفع تنش میان ایران و قدرتهای جهانی و نوید بخش یک دورۀ همکاری و تفاهم در مناسبات بین المللی تلقی گردید. آمّا آنچه که در عمل پیش آمد در جهتی خلاف این امیدواری زود هنگام. پیش رفت. نخست آنکه غرب نشان داد شتاب چندانی برای رفع بار سنگین تحریم ها از دوش ایران ندارد و این خود زبان خامنه ای وعوامل تندروش را بر سر حسن روحانی که نوید رسیدن به برجامهای دیگری را برای رفع مشکلات کمر شکن اقتصادی به مردم می داد دراز کرد. دیگر این که در انتخابات ریاست جمهوری 2016 در آمریکا، با شکست دموکراتها در برابر جمهوری خواهان، آیندۀ توافق برجام و تدوام آن بی درنگ زیر سایۀ سنگینی از شک و ابهام فرو رفت. سرانجام دونالد ترامپ رئیس جمهوری جدید که برای تأمین خشنودی میلیاردرهای یهودی که با کمک های مالی عظیم خود به انتخاب وی به طور مؤثر یاری رسانده بودند خواستار تغییرات عمده در برجام به زیان ایران شد و چون پاسخ مساعدی از جمهوری اسلامی نشنید در ماه می 2018 خروج یکجانبۀ آمریکا را از توافق جامع همراه با برقراری تحریم های جدید و تشدید تحریم های اقتصادی پیشین آمریکا در قبال ایران اعلام داشت. کشورهای دیگر طرف توافق نیز از بیم شمول تحریم ها به خود آنان از آمریکا تبعیت کردند و برجام در عمل به شیر بی یال و دم و اشکم تبدیل گردید.

از سرگیری برنامه های پنهانی هسته ای جمهوری اسلامی                                                          

برنامۀ پنهانی تولید سلاح هسته ای در جمهوری اسلامی از سالهای میانی 1990 آغاز شد. چنانکه پیشتر اشاره رفت، با آنکه به دنبال افشاگری سازمان مجاهدین خلق از وجود این برنامه و پرده برداشتن از فعالیت هایی که در چارچوب آن در مکان های زیر زمنی جریان داشت، آن فعالیت ها چندی متوقف ماند، ولی بی اعتنایی آمریکا و اتحادیۀ اروپا به پیشنهاد های بی سابقۀ همکاری از سوی دولت خاتمی سبب شد که زیر فشار عناصر تند رو در دستگاه حاکمیت دینی فعالیت های هسته ای زیر نظر محسن فخری زاده (که در سال 2022 به دست عوامل وابسته به اسرائیل در حومۀ تهران کشته شد) زیر نام “برنامۀ احمد” با جدیتی بیشتر از گذشته از سر گرفته شود. بنا بر اطلاعات اعلام شده از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA ) این  فعالیت ها تا سال 2009 با قوّت ادامه یافت. در این هنگام مقامات جمهوری اسلامی زیر فشار کمر شکن تحریم ها برخی فعالیت های پنهانی خود را به آژانس گزارش دادند ولی برخی دیگر و از جمله آنچه را که در مرکز فردو جریان داشت همچنان مخفی نگهداشتند.

آژانس بین المللی انرژی اتمی درسال 2005  تهدید کرده بود که عدم پایبندی جمهوری اسلامی را به تعهدات خود به شورای امنیت برای اقدام لازم گزارش خواهد داد و چنین نیز کرد. شورای امنیت در 2006 با تصویب قطعنامۀ شمارۀ 1696 از ایران خواست تا ازادامۀ غنی سازی اورانیوم در سطحی بالاتر از 3.6 در صد خودداری ورزد و تأکید کرد که عدم متابعت جمهوری اسلامی از این خواست موجب خواهد شد که تحریم های شدید تری را علیه ایران ازتصویب بگذراند. با آین همه یک رشته تماسهای دیپلماتیک نیز از طریق عمان به صورت موازی و محرمانه  با جمهوری اسلامی در همان سالها جریان داشت.

در 2013 با انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری که در مبارزات انتخاباتی خود اقدامات قاطعی را برای رفع تحریم های بین المللی فلج کننده تعهد کرده بود، زمینه هرچه مساعد تری برای آغاز گفتگو میان ایران با پنج کشور عضو شورای امنیت به اضافۀ آلمان فراهم گردید و چنانچه اشاره رفت سرانجام مذاکرات میان دو طرف در وین آغاز شد و پس از 22 ماه گفتگو به موافقت نامۀ برجام انجامید  که گفتیم چگونه نا فرجام ماند.

راه یابی دوبارۀ ترامپ به کاخ سفید و گمانه زنی ها 

 اکنون با انتخاب دوبارۀ دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا گمانه زنی ها در بارۀ تغییرات عمیقی که در سیاست این کشور در قبال جمهوری اسلامی ممکن است روی دهد به اوج رسیده است. در دورۀ چهار سالۀ ریاست جو بایدن، بر خلاف انتظاری که می رفت و وعده ای که یایدن هنگام مبارزات انتخاباتی داده بود، موافقت نامۀ برجام با وجود نزدیک شدن گفتگوها به حصول توافق، تجدید نشد و بهبود محسوسی نیز در روابط دو کشور حاصل نگردید. با این همه مناسبات دوطرف به سوی وخامت و تنش هم پیش نرفت، بلکه با نوعی کجدار و مریز تداوم  حفظ یک رشته تماسهای غیر رسمی درپشت پرده ادامه یافت.

البته ترامپ در برخی از مصاحبه هایی که پس از پیروزی در انتخابات اخیر داشته سخنان نسبتا ملایمی در ارتباط با جمهوری اسلامی بر زبان آورده است، ولی تا آغاز رسمس کار او و ورود دوباره اش در 20 ژانویه 2025 به کاخ سفید داوری قطعی نسبت به این که در قبال جمهوری اسلامی چه سیاستی برخواهد گزید نمی توان کرد. تنها معیار روشنی که در حال حاضر در اختیار ماست راه و روش وی در دورۀ نخست ریاست اوست که به خروج یک جانبۀ آمریکا از برجام و سلب هر گونه تأثیر عملی از آن موافقت نامه انجامید. گزینش چهره های که به عنوان وزیر و مشاور به دولت وی راه پیدا کرده اند البته  می تواند به عنوان راهنما به کار برده شود، ولی با توجه به شخصیت نیرومند آقای ترامپ و اطاعت کامل اعضای کابینه از او، تصمیم شخص رئیس جمهوری است که در عمل ملاک قرار خواهد گرفت و برای روشن شدن آن باید چند ماهی انتظار در انتظار ماند.  

 دنیای سیاست دنیای خشک بی رحم واقعیت هاست. میزان واقعی قدرت دولتمردان و دایرۀ عملی نفوذشان در تعاملی که با کشورهای دیگر دارند تأثیر مستقیم خود را در صحنۀ سیاست جهانی بر جای می گذارد. وخامت روز افزون وضعیت اقتصادی ایران به سبب بی تدبیری و خشک اندیشی دستگاه رهبری و فساد و عدم صلاحیت عوامل زیرفرمان رهبر، همراه با گزیدن اولویت هایی که منافع و مصالح دراز مدت ایران در آنها جایی ندارند، کشور ما را با آنکه افزوده بر داشتن مردمی مستعد و هوشمند، یکی از غنی ترین کشورهای جهان از نظر منابع طبیعی است، به روز افلاس نشانده است. گذشته از این، ماجرا جویی های فاجعه بار در منطقه با وجود ریختن ده ها میلیارد دلار به پای گروه های نیابتی، در ماه های اخیر به شکست های مفتضحانه انجامیده است. مهره هایی  مانند حماس و حزب الله لبنان که نظام ولایی برای پیش بردن سیاست ها و گسترش نفوذ خود در منطقه بر آنها متکی بوده به شدت تضعیف شده یا در آستانۀ حذف شدن هستند. مهمترین شکستی  که در یک ماهۀ گذشته نصیب جمهوری اسلامی شد، سرنگونی سریع بشّار اسد و حذف او از صحنه بود.  خامنه ای با ضرباتی که رویدادهای چند ماهۀ اخیر در غزه و لبنان به نفوذ و قدرت وی وارد آورده بود حتی نتوانست انگشتی برای جلوگیری از سرنگونی اسد تکان دهد. این واقعیت ها که از فرسایش چشمگیر موقعیت و قدرت خامنه ای خبر می دهند از چشم سیاستمدار زیرکی مانند ترامپ پوشیده نخواهند ماند و او در عرصۀ عملی شطرنج سیاست بی شک از آنها بهره برداری خواهد کرد. نمونۀ بارزی از بی خردی و رفتار استبدادی خالی از تدیر رهبر جمهوری اسلامی و دستیارانش و پافشاری در پیش بردن موضوعاتی بوده که آشکارا مورد نفرت مردم است. فشار برای تصویب لایحۀ ارتجاعی حجاب و عفاف در مجلس گوش به یک نمونۀ آن است. انتظار می رفت که آن مصوبه در این اوضاع اقتصادی رو به وخامت، در میان خاموشی های فراگیر در حالی که دلاربه مرزهشتاد هزار تومان رسیده هرچه زودتر برای اجرا به دولت ابلاغ شود. کار به آنجا رسید که شمار روز افزونی از مهره های مشهور نظام مانند محسن رفیق دوست و برخی از مراجع مذهبی  آشکارا از لایحه لب به انتقاد گشودند. رئیس جمهوری هم از همان آغاز مطرح شدن لایحه در مجلس آن را فاقد قابلیت اجرا اعلام کرده بود. بر خاستن چنین موج وسیعی ازواکنش های منفی از همه سو نسبت به لایحۀ ارتجاعی – امنیتی حجاب و عفاف موجب شده که ابلاغ آن به دولت تا کنون متوقف بماند. می دانیم که وقوع چنین امری جز با اشارۀ رهبر  که برای تصویب لایحه به عنوان  یکی از ابزار مهم سرکوب و کنترل اهمیت بسیاری قائل بود، نمی توانسته صورت پذیرد. این خود شکست بزرگی است که اکثریت بزرگ مردم امیدوارند با شکست های دامنه دار تری دیگری در آیندۀ نزدیک ی دنبال شود و ما سرانجام از این بلای عظیمی که چهل و چندسال است دامن گیرشان شده رهایی یابند.

فشارها و هشدارهایی تازه در صحنۀ هسته ای                

از سوی دیگر چنانکه در آغاز این نوشته اشاره رفت، فشارها و هشدارهای آژانس یین المللی انرژی هسته ای که در آغازآذرماه با سفر رافائل گروسی مدیرکل آژانس به تهران آغاز شد، ظرف هفته های اخیر به مناسبت افزایش ذخیرۀ اورانیوم غنی شده در سطح بالا در ایران شدت بیشتری یافته است. پس از یک جواب سربالای نسنجیده از سوی قالیباف به هشدار سه دولت عمدۀ اروپایی، ما شاهد نرم شدن ناگهانی لحن عباس عراقچی در ارتباط با این موضوع بوده ایم. تهران چند روز پیش از زبان عراقچی موافقت خود را برای همکاری مؤثر تر با آژانس و فراهم کردن امکان دسترسی‌های گسترده‌تر بازرسان این نهاد اعلام داشت که درگذشته تقریبا کم سابقه بوده است. بد نیست بدانیم که سال گذشته جمهوری اسلامی دسترسی بیشی ازبازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به تاسیسات و مراکز هسته ای ایران با این ادعا که آنها «انگیزه‌های سیاسی» دارند، ممنوع کرد.  آگاهان دلیل این نرمش را ضربات مکرری می دانند که یکی بعد از دیگری در غزه و لبنان و سوریه با از دست رفتن مهره های مؤثر استبداد دینی به  موقعیت و اعتبار جمهوری اسلامی وارد آمده  و موجبات تضعیف و تزلزل آن را فراهم ساخته است.

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در پی از دیدار۱۶ آذر آذرماه خود از ایران هشدار داد که نظام ایران اکنون ذخیرۀ کافی از اورانیومی که به میزان شصت درصد غنی شده در اختیار دارد و اگر سطح غنای این ذخیره را به نَوَد در صد برساند می تواند از آن چهار بمب هسته ای تولید کند.

 شورای حکام پس از بازگشت  گروسی از ایران از وی خواست گزارشی جامع از روند برنامه هسته‌ای حکومت ایران تهیه کند. این گزارش می‌تواند مقدمه‌ای برای فعال‌سازی “مکانیسم ماشه” یا آغاز دوبارۀ تحریم ها علیه تهران باشد.

سخن پایانی

اگر با اندکی باریک بینی به روش سیاست ورزی آقای خامنه ای چه در صحنۀ داخلی و چه در پهنۀ جهانی بنگریم در می یابیم که شیوۀ او همواره یک شیوۀ تعرّضی بوده و او تنها هنگام برخورد با مانع سخت، برای ایستادن و نفس تازه کردن دست به عقب نشینی تاکتیکی و به اصطلاح خودش “نرمش قهرمانانه” زده است. ولی به محض پایین آمدن میزان فشار یا سست شدن پایداری مبارزان، تعرّض خود را با شدّتی بیشتر از گذشته از سر گرفته است. این پدیده بارها در چند دهۀ گذشته  تجربه شده است. مثال فراموش نشدۀ آن روشی بود که در جریان جنبش “زن، زندگی، آزادی” از وی به ظهور پیوست. به یاد داریم که با رسیدن جنبش به اوج قوّت خود در نیمۀ دوّم سال 1401 کارگزاران خشونت پیشۀ نظام حکومت سخت گیری معمول خود را در بارۀ حجاب به یکسو نهاده بودند، ولی در کمین فرصت بودند که به محض احساس سستی و رخنه ای در صف مبارزان، با شدّت بیشتری به رفتار خشن و fi بگیر و ببند پیشین خود باز گردند و چنین نیز کردند.

در ارتباط با تنظیم و تصویب و ارائۀ لایحۀ “حجاب و عفاف” نیز پای ورزان و کارگزاران آقای خامنه ای در میدان طی ماه های گذشته به اشارۀ او که بار دیگر فضا را برای دست زدن به تعرّضی تازه مساعد تشخیص داده بود، مجدانه  وارد عمل شدند. امّا دست پختشان هنگامی برای عرضه آماده شد که وضع ناگهان دچار تحوّلی بزرگ شده بود. از یک سو با افتادن یا آسیب دیدن مهره هایی که نظام ولایی در غزه و لبنان و سوریه با صرف دهها میلیارد دلاراز پول ما و به بهای محرومیت اکثریت مردم ایران از ابتدایی ترین خدمات همگانی بر جا نشانده بود، شکست سیاستهای ماجرا جویانۀ دستگاه رهبری به شکلی انکار ناپذیر آشکار شد و ضعف موقعیت او را به خوبی نشان داد. از سوی دیگر شکل گرفتن سریع  دوبارۀ فضای مقاومت از سوی مردم، به ویژه نسل جوان در برابر لایحۀ ارتجاعی، به خوبی احساس می شد. بی میلی پزشکیان و دستگاه تحت ریاست او به مایه گذاشتن از خود برای اجرای آن، احتمال بسیار ورود کشور را به یک دورۀ بحرانی جدید روشن ساخت. صفِ ارتجاع زیر فرمان رهبر از مدتی پیش خود را برای ابلاغ لایحه و اعلام  یک پیروزی بزرگ آماده می کرد. ولی او که تجربۀ سی و چند سالۀ حکومت شامه اش را تیز کرده است، در روزهای اخیر به سرعت پس بودن اوضاع را دریافت و آنچه را که باید به مجلس و مجلس نشینان و دیگر عملۀ زیر فرمان خود بفهماند با اشاراتی دور از انظار فهمانید. چنین بود که ابلاغ لایحۀ تصویب شده به دولت در میان بهت حامیان آن متوقف ماند و به احتمال زیاد تا هنگامی که فرصت مساعد دیگری پیش نیاید در مورد آن تجدید مطلع نخواهد شد.         

گرچه هفته گذشته پس از تهدید فعال شدن مکانیسم ماشه از طرف شورای امنیت، عباس عراقچی برای این که جمهوری اسلامی زیاد هم رام جلوه نکند تهدید کرد که در صورت عملی شدن این تهدید، تهران نیز محدودیت هایی را که در ارتباط با ساخت سلاح اتمی تا کنون بر خود تحمیل کرده است به یک سو خواهد نهاد،امّا همه می دانند که در این اوضاع و احوال که هیچ چیز بر وفق مراد جمهوری اسلامی و رهبر آن پیش نمی رود، این گونه  تهدید ها چیزی جز رجزخوانی بی پشتوانه نیست. 


Thank you.Got it.Cool.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *