Headlines

بیانیه‌ی تحلیلی بیش از ۲۰۰ نفر از فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در باره رویدادهای سال ۱۴۰۳

به‌نام هستی‌بخش

ضرورت راه‌یابی؛

در نگاهی به رویدادها در سالی که گذشت

سال پرحادثهٔ ۱۴۰۳ را در شرایطی به پایان می‌بریم که “ابَربحران”های تودرتو بر سراسر این مرزوبوم سایه گسترده و تاروپود جامعه را به گسست تهدید می‌کنند.

از آغاز سال، درگیری‌های نظامی اسراییل با ایران به‌صورت علنی و مستقیم آغاز شد و ملّت ما را در هراس از جنگ گستردهٔ دیگری فرو برد. حملات به مقرهای نظامی چابهار و راسک و..، کشته شدن ۱۰ سرباز و نیروی نظامی، تلخی آن ایّام را بیشتر کرد. اما آن نوبهار، حوادث شگفت‌انگیز دیگری را نیز به‌خود دید، از جمله سانحه‌ی سقوط بالگرد حامل رییس‌جمهور وقت و همراهان که هنوز ابهام چگونگی آن در اذهان ملی زدوده نشده‌است.

✅شکست یک‌دست‌سازی و آیندهٔ مبهم سیاستِ وفاق

  در خردادماه نیز مجلس دوازدهم با اکثریت محافظه‌کار در شرایطی آغاز به‌کار کرد که مشارکت مردم در کشور به ۴۱ درصد و در تهران به ۲۶ درصد رسیده‌بود و مهم‌تر آن که ریاست مجلس تنها با حدود ۴۴۷ هزار رای بر کرسی نشست.

در پی این وقایع، برگزاری انتخابات ریاست‌ جمهوری با پایین‌ترین نرخ مشارکت، یعنی ۳۹/۹ ٪ در تیرماه انجام و به‌ دور دوم کشیده شد. بخشی از بدنهٔ انتخاباتی امّا به‌میزان حدود ده درصد، در دور دوم با نگرانی از احتمال بُرد رقیب و یا گرایش نسبی به کاندیدای برتر، به جمع مشارکت‌کنندگان پیوستند. نامزد اصلاح‌طلب قول داد که هرگز دروغ نگوید و با وعدهٔ اعانه ‌و خیریه‌بخشی، ملّت را تحقیر نکند و عوامل ناتوان‌سازندهٔ مردم را برچیند، ازجمله تحریم و تبعیض و فساد و فیلترینگ و ..؛ نیمهٔ  دیگر واجدین شرایطِ رای نیز یا همچون گذشته فاصلهٔ خود را با صندوق رای حفظ کردند یا بر این باور بودند که در ساختاری که مشروعیت خود را از کف داده امید به تغییر ماهوی نتوان بست. هرچند پذیرش کاندیدای اصلاح‌طلب به‌معنای ورشکستگی کامل سیاست “یک‌دست‌سازی” بود، اما رویای ناکام این طریقت واپس‌گرا در سایه‌روشن‌های پرمخاطرهٔ سیاست ایران هم‌چنان “پایداری” و جان‌سختی می‌کند تا آن‌جا که در آخرین روزهای سال، موفق شدند معاون راهبردی و وزیر اقتصاد را از کابینه متزلزل کنونی حذف کنند. هرچقدر که حذف معاون از هیات دولت اهمیّت داشت، کنار گذاشته‌شدن وزیر به همان‌ میزان بی‌اهمیّت بود چراکه به‌گفتهٔ برخی اقتصاددانان پس از انتخابات اخیر نیز به‌‌طرز شگفت‌آوری و برخلاف آن‌چه وعده داده شده بود، بر ادامهٔ ریل همان سیاست‌های اقتصادی گذشته “پافشاری مشکوک و غیرمتعارفی” صورت‌گرفت. برخلاف ادعاهای تبلیغاتی رئیس‌جمهور جدید دربارهٔ  تأمین معیشت فقرا و عدالت آموزشی و بهداشتی، دولت در لایحهٔ بودجه سال آینده، «تصویب مسائلی خلاف آنها» را از مجلس مطالبه کرده است. و باز به‌گفتهٔ آنان، رییس‌جمهور «برای رعایت معیشت فقرا گردن گرو گذاشت»، اما عملاً «وقتی سه میلیارد دلار از ارز مربوط به واردات کالاهای اساسی، در مقایسه با ۱۴۰۳ کاهش و قیمت آن ارز نیز افزایش می‌‌یابد، فشار مضاعفی برای “تشدید بحران تغذیه” در کشور پدیدار خواهدشد».

  به‌طور کلّی طی سه دههٔ اخیر، فرآیندِ «به فلاکت انداختن مردم»، «به بحران کشاندن بنگاه‌های تولیدی» و «به افلاس مالی دچار کردن دولت» ریشه در توهمی دارد که ۳۵سال است سایهٔ گستردهٔ خود را بر اقتصاد و جامعهٔ ایرانی فروافکنده و به‌صورت روزمره و هم‌زمان، با فشار  به سه بخش یاد شده (مردم، بنگاه‌های اقتصادی، و دولت)، “گروه‌های ذی‌نفع” را از بطنِ این مناسبات پدید آورده‌است”.

✅کارگران هم‌چنان بی‌پناه‌ترین

  در این میان، فاجعهٔ انفجار معدن زغال‌سنگ طبس و قربانی‌شدن سی تن از کارگران بی‌گناه، بار سنگینی را بر غم جامعه تحمیل کرد و هم‌چون دیگر حوادث تلخ گذشته با رفت‌وآمدهای تشریفاتی و با دیدهٔ ترحم و دل‌سوزی و دستورهای اداری طی شد، اما مستندی واقعی در جهت علّت‌یابی و اتّخاذ تدابیر و روی‌کردهای پیش‌گیرانه برای پرهیز از تکرار فاجعه مشاهده نشد.

  حسب گزارش‌های موجود، ایران در زمینهٔ رعایت مسائل ایمنیِ کار در میان کشورهای جهان رتبهٔ صد و دوم را دارد که رتبهٔ بسیار پایینی است. بنا به گزارش‌های موجود، تنها طی ۱۲ ماه (از اردیبهشت ۱۴۰۲ تا اردیبهشت ۱۴۰۳) دست‌کم ۹۸۷۹ کارگر در پی حوادثِ کار کشته و مصدوم شده‌اند که از این تعداد متاسفانه دست‌کم ۱۶۸۰ تن از آنان‌‌‌ جان خود را از دست داده‌اند.

امروزه کارگران و خانواده‌های آنان نزدیک به ۶۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند و در بخش‌های تولیدی، خدماتی، کشاورزی و صنعتی فعالیت می‌کنند که به‌گفتۀ نمایندگان کارگری، قدرت خرید کارگران از ابتدای سال تا امروز نصف شده است و حقوقشان تنها کفاف نیمی از ماه را می‌دهد.

امّا کمتر از چند ماه پس از انفجار معدن طبس، با واژگونی‌ یک اتوبوس، این‌بار دانش‌آموزان بی‌گناه در کرمان آسیب دیدند و چند تن از فرزندان این مرزوبوم قربانی شدند.

درکنار این‌همه امّا، گویا بسیاری از حوادث شوک‌آور و مسلسل‌وار در سالی که گذشت بسیار زود از خاطره‌ها‌ محو شده‌اند:

ترور مهمان ویژهٔ مراسم  تحلیفِ رییس جمهور در تهران دیگربار پرسش از میزان نفوذ قدرتِ متخاصمِ خارجی را در هالهٔ ابهام گذارد. در فاصله‌ای کوتاه با ترور رهبر حزب‌الله توسط رژیم صهیونیستی، دومین حملهٔ متقابل ایران و اسراییل نیز به‌وقوع پیوست، که جملگی نشانه‌هایی بوده‌اند از:

✅سیاست‌های منطقه‌ایِ ناکام و اقتصاد رو به افول

شدت‌گیری حوادث در جنگ فلسطین، درپی کشته شدن رییس دفترسیاسی حماس و سقوط ناگهانی رژیم سوریه، پاییز را خزان‌تر و چند دهه سیاست حاکمیت را در منطقه، بیش از گذشته با شکست روبرو ساخت.

به‌رغم همه‌ی آسیب‌های ناشی از جنگ غزّه و تلفات انسانیِ بیش از ۴۵ هزار نفر -که بالغ بر ۳۸ درصد آن را کودکان بی‌گناه تشکیل می‌دادند- توافق شکنندهٔ آتش‌بس اعلام شد که نویدی برای خاتمهٔ آتش‌افروزی بر سر فلسطینیان بود. با وجود این و در غیاب  سیاست خارجی روشنِ ایران و بی‌تدبیری یا تمایل به ادامهٔ مسیرهای گذشته -و بویژه هم‌زمان با روی کار آمدن نامزد حزب محافظه کار در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا- و درپی شوک ناشی از رخدادهای منطقه، بر هراس ملّت از جنگ افزوده شد و نکتهٔ حایز اهمیت آن که حاکمیت هم‌چون همیشه فرصت‌ها را یک به یک از دست می‌دهد و تنها برای بقا و در نقطهٔ حضیض، میل به مذاکره می‌کند.

حاصل آن‌که اینک، در شرایطی به‌سر می‌بریم که کشور در بحرانی‌ترین وضعیت طیِ چهار دهه‌‌ی اخیر قرار گرفته است. بر اساس داده‌های مرکز پژوهش‌های مجلس سی میلیون نفر زیر خط فقر هستند و مطابق اطلاعات مرکز آمار ایران نرخ تورم بهمن ماه ۱۴۰۳ معادل ۳۲ درصد اعلام شد؛ نرخ ارز رایج یعنی دلار از ۴۳ هزار تومان اول سال، اکنون نزدیک به صد هزار تومان رسیده؛ «ناترازی» و کمبود انرژی نیز لطمه‌ای جدی به جریان کسب‌وکارها وارد ساخته است و نگرانی‌های ناشی از  تعدیل نیرو، بحران بیکاری و ناامنی‌های روزافزون اجتماعی  را در سال جدید تشدید می‌کند. در این‌میان‌حوادث تلخی نظیر صحنه‌ی‌ دل‌خراش کشته شدن دانشجوی جوان کوی دانشگاه‌ یا بازماندنِ بالغ بر ۹۳۰ هزار دانش‌آموز از تحصیل، تنها گوشه‌ای از معضلات عظیم و پیش‌روی نسلِ جوانِ کشور است.

✅حقوق‌ نادیده‌گرفته شده و محیط زیست‌ به‌غارت‌رفته

نقض منظم حقوق بشر و شهروندی، به‌رغم اصول مصرّح در قانون‌اساسیِ موجود و به‌رغم بحران‌های خارجی، هم‌چنان تداوم یافته است تا آن‌جا که ابراز بیان و مطالبهٔ این حقوق و آزادی‌ها نیز خود گاه جرم به‌شمار می‌آید. احزاب مستقل و تشکل‌های مدنی در زیر چتر و نظارتِ امنیتی امکان تحرّک و فعالیت ندارند و حبس و حصر و سرکوبِ اعتراضاتِ خشونت‌پرهیزِ اجتماعی و حتّی صنفی به قوّت خود باقی است. حتّی اعتراض جمعی از رزمندگان جبهه‌ها نیز که روزی افتخار حکومت بودند و خود طعم اسارت را در دست دشمن چشیده‌اند، علیه حصر چهارده ساله‌ٔ رهبرانِ ‌جنبش سبز تحمل نشد و حدّاقل هنوز یک تن از آنان هنوز در زندان است و زودازود محاکمه نیز شده‌است. آمار اعدام‌شدگان هم از مرز ۹۰۰ نفر عبور کرده است و دست‌آخر آن‌که بحران‌های متعدد و فراوانی که‌ یک‌سر آن‌ها نهایتاً به دستگاه قضایی بازمی‌گردد، در دی‌ماه ۱۴۰۳ به ترور دو تن از قضات  دیوان عالی کشور انجامید.

چالش‌های محیط‌زیستی بویژه بحران آب، آلودگی هوا، گرمایشِ زمین و تغییراتِ اقلیمی، از بین‌رفتن جنگل‌ها و تخریبِ زیست‌گاه‌های طبیعی نیز عرصه را در زندگی شهری تنگ‌تر و بحران‌زاتر ساخته و بیشترین روزهای تعطیل ناشی از آلودگی هوا و کمبود انرژی در سالی که‌ گذشت رُخ داده است.

✅دستاوردهایی اندک و مطالباتی بی‌شمار

در این فضای بحرانی و سهمگین،دولت جدید تا کنون از میان وعده‌های انتخاباتی خویش تنها به تعلیق قانون حجاب اجباری،راه‌یابی چند زن به کابینه، انتخاب چند استاندار از میان اقوام یا از اهل سنت،رفع فیلترینگ واتس‌آپ،باز گرداندن تعدادی از دانشجویان اخراجی و اندکی از استادان و تلاش برای وفاق با سایر جناح‌های حکومت نایل آمده‌است.

لغو و متوقف‌سازی سیاستِ اجباری‌سازی نحوه‌ی پوشش بانوان و دخالت نهادهای انتظامی و امنیتی و قضاییِ آسیب‌زننده به حقوق وشخصیت و کرامتِ انسانی شهروندان، هرچند ضرورتی فوری است،امّا واقعیت مشهود آن‌است‌ که مردم از‌سویی،از این حداقل‌ها عبور کرده‌اند و حتی اقداماتی از این دست نیز رضایت عمومی چندانی به‌بار نمی‌آورد و از سوی دیگر، بیش از این در ساختار حکومتی که سرنوشت ملت تنها با رای و نظر یک یا چند تن در رأس تعیین شود، ظرفیّتی برای تحقق وعده‌ها و تغییروتحوّل تدریجی به‌چشم نمی‌خورد.

براساس آن‌چه آمد و با توجه به نگرانی عمومی نسبت به واردآمدن آسیب‌های بیش‌تر به حیثیت و منافع ملی، و با باور به درون‌زا بودنِ هر تغییروتحوّلی، مطالبات زیر در دو محورِ سیاستِ داخلی و خارجی بیش از پیش ضرورتی حیاتی می‌یابند:

1️⃣گشایش فضای سیاسی و هموار شدن عدالت اجتماعی؛ آزادی بیان و فعالیت رسانه‌ها، احزاب، تشکل‌های مدنی، فرهنگی، و آزادی محبوسان و محصوران سیاسی؛ برگزاری همه‌پرسیِ آزاد پیرامون ضرورت بازبینی قانون اساسی و لغو اصل نظارت استصوابی؛

2️⃣محدودسازی فعالیت هسته‌ای زیرنظرِ آژانسِ بین‌المللی انرژی اتمی و ازسرگیری مذاکرات دیپلماتیک رسمی و مستقیم با قدرت‌های جهانی، ضمن رعایت و حفظ منافع ملی ایران از طریق دولت و با اختیارات و قدرت کامل تصمیم‌گیری.

  هم‌چنان بر این امیدیم که با هم‌سویی ملّی و همبستگی مردمی بتوانیم آمادگی خویش را برای هموارسازیِ راه و پایداری در مسیر گذارِ خشونت‌پرهیز به‌سوی جمهوری و دموکراسی، آزادی، عدالت و توسعه ارتقا بخشیم.

🔻اسامی :

رضا آقاخانی , زهرا آقاخانی, مسعود آقایی , حمید آصفی , محمدرضا آهنى, هادی احتظاضی , شهروز احمدی, محمّدرضا احمدی, محمّدصادق آخوندی, بیژن ارشدی , زهرا اسکوئی , مرتضی افشار, مهدی اقبال, مرجان اکبری‌تاج, روح‌الله اکبری‌مرزناک, سیدعبدالمجید الهامی , الهه امیرانتظام, سیروس امیری‌زنگنه, کیمیا انصاری, هوشیار انصاری‌فر, مصطفی بادکوبه‌ای‌هزاوه‌ای, محمود باقری , افسانه برزویی, امیدرضا بردبار , فرشته بقایی, امیر بهمنی, الله بیایانی,  بهنام بیات , فاطمه بیگدلی‌آذری, مهدی پناهی , عباس پوراظهری , فریدون تحصیل‌دوست , محمدرضا تحویلداری , علی تک‌فلاح, مصطفی تنها , فرهاد توانا, مجید تولّایی , حسین ثاقب, روزبه جامه‌شورانی, حسین جزایری, خجسته جعفری , محمد جمادی, امین چالاکی , حسین حدادنژاد, محمدعلی حسن‌نژاد , سیّدعلی حسینی, عبدالعلی حسینیون, عبدالکریم حکیمی , بهزاد حق‌پناه , حمیدرضا خادم, علیرضا خاشعی‌پور, سوشیانت خاشعی‌پور, خشایار خاشعی‌پور, شبنم خان‌مصدق , نگار خدادادی, امیر خرّم, شیرین خسروشاهی , محمّدحسین خوربک, ابراهیم خوش‌سیرت , ناصر دانشفر , محمد داوری, خسرو دلیرثانی , معصومه دهقان, رسول راست‌گفتار , محمّدصادق ربانی‌املشی, علیرضا رجایی, حسین رجایی, سهیلا رجایی, الهه رجائی, علیرضا رجبیان , محترم رحمانی, جواد رحیم‌پور , زهرا رحیمی, جلال رستمکلایی, یونس رستمی , محمّد رضایی, اسماعیل رضوی, سعید رضوی‌فقیه , حسین رفیعی, امیرحسن رفیعی , علیرضا رنجبر , محمد رهروانی, حمید روزبان, محمدحسین روشن , تورج ریحانی, حمیده زارع, رقیه زارع‌پورحیدری , مهدی زمانی, نرجس سالاری, فریدون سحابی, حسین سربندی , جواد شرفی ,ازهر سادات شفیعی  پروانه سلحشوری , عبدالله سلیمانی, پانته‌آ سهیلی , لاله شاکری, محمدرضا شاه‌حسینی, حامد شجاعی, احسان شریعتی, احسان شریف‌ثانوی , سعید شهرتاش, شادیه شهیدی ,آریا شیخی ,  فیروزه صابر, صغرا صحرانورد , نیما صفار, مانی صفار, کیوان صمیمی, طاهره طالقانی, مجتبی طهرانی, معصومه طوفان‌پور, امیر طیرانی, حمیدرضا عابدیان, احد عبدالحسین‌وند, سیما عبدلی, علیرضا عبدی , بهزاد عربگل, صبا عربگل, علی‌اکبر عربگل, سهراب عسگری , آتوسا عطایی, روئین عطوفت , اسماعیل علوی , محمود عمرانی, ابوالفضل غسّالی , نسرین غلامحسین‌زاده, گودرز علیزاده , سیدمحسن فتاحی, حیدر فتح‌الله زاده , منیژه فتحی, امید فراغت, کیومرث فرجاد, محمد فرسویان ,سعید فرمد, علی فریدیحیایی, حسین فلاح , شهین‌دخت قاسمی, ابوالفضل قدیانی, محمداسحق قمی, نظام‌الدّین قهّاری, محمد کارخانه‌چین, رحمان کارگشا, بهزاد کاظمی , رضا کاظمی,  جعفر کبیری , محمدرضا کدیور , حسین کربلایی , جمیله کریمی ، صدیقه کنعانی, مهدی کوچکی, رضا کیانی , بهناز کیانی , بیژن گل‌افرا, محمدحسن گلرخیان , پریسا گنجی, فاطمه گوارایی, داریوش لطیف‌پور,  لیلا لیاقت, مسعود مانیان, فخرالسادات محتشمی‌پور , قاسم مرادی , بدرالسادات مفیدی , زهره محققی , حمید محمدنژاد, زهرا محمدی , محمّد محمّدی‌اردهالی, النا مرادبخش, عبدالله مرادیان, اکرم مصباح, پارسا مصلحی‌فرد, احمد معصومی, احمد ملکزاده, اصغر ممبینی, مهتاب ممبینی , مینا ممبینی , ژیلا موحدشریعت‌پناهی, محیا موحدمنش, سید یاسر موسوی , عبدالله مومنی, لیلا میرغفاری , قاسم میقانی , الهام ناسوتی, افسانه نجاتی, عباس نمازی , مرتضی نورمحمدی, اردشیر نیازی, محمّدامین هادوی, سیدحنظله هدایتی , مهرگان وثوق, علی یارتوکلی ,حسن یوسفی‌اشکوری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *