در همه ی کشورها، به ويژه کشورهایی که تاریخی کهن دارند، می توان استوره ها یا افسانه های هیجان انگیزی پیدا کرد. استوره هایی که قرنهاست در فرهنگ و تاریخ این کشورها جا خوش کرده اند. افسانه هایی که معمولا یک قهرمان دارد و یک ضدقهرمان: اهورایی نیک و هستی بخش، یا اهریمنی زشت و نابودکننده؛ با قدرت ها و عملیات شگرف؛ یکی برای مردمان شادمانی و آسایش و آبادانی می آورد و دیگری آنها را گرفتار جنگ و بدبختی و ویرانی می کند.
جالب این جاست که، حتی وقتی انسان ها از دوران افسانه و استوره گذر کرده اند و غیرواقعی بودنشان ثابت شده،بازهم قهرمانان این استوره ها در این کشورها حضور داشته و دارند و مردمان از آنها چنان نام می برند که گویی موجوداتی حقیقی و زنده بوده و هستند.
مهمترین این مردان و زنان نیک استوره ای در همه ی این کشورها «قهرمانان ملی» بوده اند، کسانی که به عشق وطن سرزمین شان را از چنگ متجاوزین و یا از دست حاکمین مستبد نجات داده اند.
و چنین است که در قرن بیست ویکم می بینیم که ضحاک، اهریمن استوره ای، پس از هزاران سال در تهران و «بیت رهبری» پیدایش می شود، و صدها قهرمان ملیِِ جان بر کف، از گُردآفرید گرفته تا کاوه در خیابان های ایران به پایان رسیدن هر چه زودتر دوران تاریک ضحاک را نوید می دهند.
به این ترتیب، این روزها باید منتظر قدوم مبارک قهرمان ملی دیگری نیز باشیم: آرش کمانگیر، آن که توانست پس از پایان جنگی طاقت فرسا، با کمانی جادویی و با تار و پود وجود صلح خواهش، مرزهای سرزمین مان را تعیین کند. یا به زبان امروزی «تمامیت سرزمینی» مان را میسر سازد.
و جالب این جاست؛ بانویی از جنس همین زنانی که هر روز در گوشه و کنار سرزمین مان فریاد آزادی ایران را سرداده اند؛ آن کمان جادویی را به آرش داد، کمانی که توانست سراسر ایران را در نوردد و مرز ایران را روشن سازد: سپندارمذ، زنی از تبار زمین و باران و مهربانی.
چه زیباست که امسال نیز در چنین روزی به روی هم آب بپاشیم و برای وطن در بندمان آرزوی آزادی و آبادی و خرمی کنیم
تیرگان خجسته باد
13تیرماه 1402ـ 2023
—
Writer, Journalist and Cultural Heritage Activist
Email: sh.mirzadegi@gmail.com
http://worldculturalheritagevoices.org