از: کورش زعیم
سرنوشت دیکتاتورهای جنایتکاری که منفور مردم خود بودند و با زبان خوش کنار نرفتند و سرنگون و به خشم مردم دچار شدند، همه مشابه هستند.
بنیتو موسولینی دیکتاتور ایتالیا که با هیتلر همکاری میکرد و جنایتهای زیادی در جنگ دوم جهانی مرتکب شده بود، پس از جنگ در حال فرار از دست مردم دستگیر و همانجا محکوم به تیرباران شد، ولی پیش از تیرباران، مردم خشمگین با چاقو به او حمله کرده او را سلاخی کردند و جسدش را با قلاب از سقف یک پمپ بنزین آویزان و سنگباران کردند و آتش زدند.
یوسب بساریونیس دزه جوغاشویلی، معروف به استالین، دیکتاتوری بسیار خشن و خونریز که تا 20 میلیون از مردم روسیه را برای تثبت قدرت خود به کشتن داد و باسیاستهای ابلهانه مردم به فقرو فلاکت رساند. او سرانجام توسط لاورنتی بریا، رییس پلیس مخفی و مورد اعتماد خودش که ایجاد جو وحشت و خشونت خام را در روسیه برای استالین تامین میکرد و تنها کسی بود که به استالین دسترسی آزاد داشت، شبانه در رختخواب مسموم شد و مرد. خود بریا و مامورانش هم سرانجام در زمان خروشف، محاصره و دستگیر و کشته شدند.
آدولف هیتلر، دیکتاتور خونخوار آلمان نازی که شش میلیون یهودی را قتل عام کرد و شمار زیادی آلمانیان را در جنگهای تجاوزکارانه به کشتن داده بود، پس از شکست آلمان نازی از ترس مردم با شلیک گلوله به خودش خودکشی کرد. جسدش را کا.گ.ب شوروی به آتش کشیدند و استخوانها و خاکسترش را به رودخانه ریختند.
نیکلای چاوشسکو رهبر مادام العمر و وحشی رومانی، که به ایران هم سفر کرده بود، سرانجام توسط پلیس و ارتش خودش دستگیر و تیرباران و در قبری ناشناس دفن شد.
معمر محمد ابومنیار قذافی، دیکتاتور فاسد و خشن و بسیار قدرتمند لیبی که در یک میهمانی با حضور یکسد تن از سران کشورهای افریقایی خودش را شاه شاهان افریقا معرفی کرد، منفور مردم خودش و جهان، پس از مقاومت در برابر خواست کنارهگیری از قدرت توسط انقلابیون لیبی، دستگیر و به طرز فجیعی کشته شد و جسدش را در سردخانه یک قصابی نگه داشتند تا مردم برای دیدنش صف بکشند. معمر قذافي از کناره گیری خودداری كرد و گرفتار انتقامجويي مردم، شكنجه و كشته شد.
صدام حسين، دیکتاتور قدرتمند مادام العمر و فاسد و منفور عراق پس از اینکه جنگ خونینی را با ایران به راه انداخت و رزمندگان مدافع ما را پس از اسیرگرفتن زنده به گور میکرد، سرانجام با حمله امریکا به عراق نخست خود را برای مدتی در کانالی پنهان کرد و پس از دستگیری رقت بار محاكمه و اعدام شد.
زين العابدين بن علي، رهبر دیکتاتور قدرتمند تونس، به هنگام از مقامش كنارهگیری و رفت و امان گرفت.
سرنوشت بشار اسد اگر شبيه صدام حسین و معمر قذافي نباشد، از حسني مبارك بهتر نخواهد بود.
اعدام كردن ديكتاتورهای فاسد و خشونتگرا و منفور مردم، دلهاي مردم زجر كشيده را خنك ميكند، كينهها را تسكين ميدهد و آتش انتقام را فرو مينشاند؛ ولي براي ملتهاي ديگر كه زير پاي ديكتاتورهای دیگر در ذلت و محروميت زندگي ميكنند، كار را دشوار مينمايد. مردم مصر كه دهها سال زير چكمه ديكتاتوري و خشونت دولتي زندگي كرده و از آزاديهاي مدني محروم بودند، در طول اين مدت كشتهها دادند، زندانها كشيدند، شكنجهها شدند، اقتصادشان تخريب و ثروت ملي آنها توسط حاكميت فاسد غارت شد، با اعدام مسبب اصلي آن فقط چند روزي خرسند ميشوند، ولي مسائلشان حل نخواهد شد و بار دیگر دچار یک منجی نظامی یا خود بزرگبین دیگر میشوند، مگر اینکه برنامه دموکرات شدن کشور را از پیش تدوین و عملیاتی کرده باشند.
بايد به مردم كشورهاي ديكتاتور زده ديگري هم انديشيد كه بخت مردم تونس و مصر را نداشتهاند كه در چند روز ديكتاتورهاي خود را سرنگون كنند. بايد به همه ملتهايي انديشيد كه نظامهاي ديكتاتوريشان از سرانجام خود ميترسند كه مبادا به دست مردم خشمگين و انتقامجو، سرنوشتي همانند قذافي يا صدام حسين داشته باشند، يا در ديوان كيفري بينالمللي تا ابد زنداني شوند. آنها براي پابرجا ماندن خود مردمشان را قرباني ميكنند. بايد به مردم جمهوري آذربايجان، آنگولا، اتيوپي، اردن، اريتره، ازبكستان، الجزيره، بحرين، برونئي، بلاروس، بوركينافاسو، تاجيكستان، تركمنستان، جيبوتي، زيمباوه، سنگال، سودان، عربستان، عمان، قزاقستان، كامرون، كره شمالي، كوبا، گامبيا، گينه و مراكش انديشيد كه اين راه را پيش رو دارند و ديكتاتورهايشان از هم اكنون از ترس قذافي شدن زنداني كردن و كشتن را آغاز كردهاند.
آقايان الهام علياف، خوزه دوس سانتوس، مله زناوي، عبدالله دوم، ايسائياس آفوركي، اسلام كريمف، عبدالعزيز بوتفليقه، حماد بن عيسي آل خليفه، حسن البولكياه، الكساندر لوكوشنكو، بليز كامپائوره، امانالله رحمان، قربانقلي بردي محمدف، اسماعيل عمر گوجليه، رابرت موگابه، عمر البشير، عبدالوايي واده، عبدالله بن عبدالعزيز، قابوس بن سيدالسعيد، نورسلطان نظربايف، پال بييا، كيم جونگ اون، كاستروها، يحيي جامه، تئودور اوبيانگ و محمد ششم، همه رفتني هستند یا اکر رفتهاند جانشینشان بهتر از خودشان نیست. اينها بايد هشدار رويدادهاي اخير را دريافت كرده باشند و تا نوبتشان برسد بايد تصميم بگيرند که آيا با مسالمت كشور را تبديل به جمهوريهاي آزاد و دموكراتيك خواهند كرد يا با سرسختي كردن به سرنوشت صدام و قذافي دچار خواهند شد. دوران ديكتاتوري و حكومتهاي خانوادگي و قبيلهاي و فرقهاي و پادشاهي موروثی به پايان رسيده است. حكومت هاي اردن، بحرين، عربستان، عمان و مراكش تا فرصت باقيست، بايد حكومت را به مردم واگذار كنند و آرام خود را كنار بكشند تا گرفتار خشم خام مردم نشوند.
بيشتر ديكتاتورها و خانوادههایشان ميلياردها از دارايي مردم خود را دزديدهاند و اين دزديها را در كشورهاي ديگر براي خودشان و خانواده شان سرمايهگذاري كردهاند؛ در حالیکه مردمشان در فقر و ذلت زندگی میکنند. همكاران خود را هم در ازاي حفظ امنيت و دوام حكومتشان در دزدي آزاد گذاشتهاند. براي مثال، پادشاه برونئو كه كشورش فقط 330 هزار تن جمعيت دارد، يكي از بزرگترين ثروتمندان جهان به شمار ميرود. اين ديكتاتورها هزاران نفر را زنداني و شكنجه كرده و كشتهاند، اگر سرانجامشان قرار باشد همانند صدام، قذافي، گباگبوي ساحل آج يا حتي حسني مبارك باشد، راه فراري بجز كُشتن و كُشتن ندارند.
ما بايد راه فراري براي ديكتاتورها فراهم كنيم. آنان وقتي همه راه ها را بسته ميبينند ديوانه ميشوند، حرفهای نامربوط میزنند و راه حلی برای نجات خود از خشم مردم بجز ترساندن و زندانی کردن و کشتن به ذهنشان نمیرسد. عدم برخورد خشونتآمیز و اعدام با دیکتاتورها سازشكاري نيست، اين كوشش براي نجات جان هزاران تن از ناراضيان در هر كشور است كه در غير اينصورت زندانی، شكنجه یا كشته خواهند شد. رويدادهاي ليبي مثال خوبيست و در سوريه سناريوي ليبي بسيار خشنتر و خونينتر در حال اجراست. من باور دارم كه اگر تضمين جاني و مالی داشته باشند، بيشتر ديكتاتورها اگر هوشمند هم نباشند، زيركي خود را بكار خواهند گرفت. ديكتاتورهاي احمقي مانند معمر قذافي، صدام حسین و چاوشسکو كم هستند كه با وجود اعطاي تضمين جاني دست بر ندارند.
ديكتاتورها از انتقام مردم وحشت دارند؛ از سوي ديگر، مي پندارند اگر هزاران نفر را قتل عام كنند پا برجا ميمانند. برخي آنقدر جنايت كردهاند و ميكنند كه ممكن است پايشان حتي به دادگاه كيفري بين المللي نرسد. ولي ديگراني در كشورهاي ديگر هستند كه جنايتهايشان هنوز اينگونه فاش نشده است. آنان را ميتوان امان داد، اگر پيش از درگيري با مردم كنارهگيري كنند، بايد حتي ثروتهاي نامشروعشان را به شرط سرمايه گذاري در كشور خودشان از مصادره مصون داشت. اوگاندا در دهه 70، يكي از روان پريشترين ديكتاتورهاي تاريخ بشریت را داشت. ايدي امين شهوت خون ریختن و كشتن داشت. او بيش از سيسدهزار تن از مخالفان را كشت و خودش در تجاور و شكنجه و كشتن بيرحمانه آنان در زندان شركت ميكرد. وقتي با حمله همسايهاش تانزانيا در سال 1979، سرنگون شد، عربستان به او پناهندگي داد و بقيه عمر را در آنجا گذارند و مردم اوگاندا كشورشان را چنان بازسازي اقتصادي و سياسي كردند كه نمونهاي براي افريقا شد.
ملت مصر كه با پيشينه تمدن كهن خود اكنون ابوالهول زنده خود را سرنگون كردهاند، بايد براي كشورهاي ديكتاتورزده ديگر جهان سرمشقي خردمندانه شود. اگر حسني مبارك اعدام نشود و تامين جاني و مالي بگيرد، اين نمونه قابل تبليغي براي ترغيب ديگر ديكتاتورها به كنارهگيري است. اعدام كردن حسني مبارك كه با آسيب كمتري كنارهگيري كرد، موج ترس را در اردوي ديكتاتورها افزونتر خواهد نمود. در كشورهايي كه اعتراضهاي مردمي هنوز گسترده نشده، در پيشگيري از انقلاب، به دستگيري و شكنجه و كشتار گسترده مخالفان خواهند پرداخت. سرنوشت پيش روي سوريه شايد درس عبرت نوع ديگري براي آنان شود. ما كشورهايي مانند بحرين، جمهوري آذربايجان، كشورهاي آسياي مركزي، سودان و چند كشور ديگر را داريم كه بايد بزودي منتظر تحول بنيادين در نظام حكومتي خود باشند. اينها آنقدر جنايت و غارت كردهاند كه با توجه به موج تحولات اخير از سرانجام خودشان وحشت دارند؛ بنابراين، بعلت شعور پایین، در كشتار مخالفان خود دست پيش خواهند گرفت.
زمان ديكتاتورها پايان يافته و همه آنان بايد يا ملتهاي خود صلح و كنارهگيري كنند، و دولتهاي بعدي بايد امنيت آنها را تضمين نمايند. در غير اينصورت، در رويارويي با ملت خود دچار كينه و انتقامجويي خواهند شد، و يا با دخالت جامعه جهاني مانند ديكتاتورهاي يوگوسلاوي و كامبوج و ساحل آج بقيه عمر خود را در زندان لاهه خواهند گذراند. من راه ديگري در طالعشان نميبينم.
بايد به ديكتاتورها باوراند كه اگر بطور مسالمتآميز كنار بروند، خودشان و خانواده شان در امان خواهند بود، ثروتهايشان که از ملت دزدیده شده را اگر در كشور خودشان سرمايه گذاري شود مصادره نميشود و تحويل دادگاه كيفري بينالمللي هم داده نخواهند شد. دولت موقتي كه دوران گذار از ديكتاتوري به دموكراسي را عهده دار ميشود بايد اين باور را داشته باشد كه براي انتقام نيامده و در برابر انتقامجويي قاطعانه خواهد ايستاد.
كورش زعيم، هموند شورای ششم جبهه ملی ایران
دهم بهمن 1390 (30 ژانويه 2012)
بازانتشار: ششم امرداد 1399خ بازانتشار: دهم اردیبهشت 1402خ