سوم خرداد ۱۳۶۱، روز آزادسازي خرمشهر پس از ۱۹ ماه اشغال دشمن، روز نمايش هنر جنگ ايراني توسط یک ارتش ملی بود. هرچند که بخشي از ارتش قدرتمند ما از هم پاشيده و صدها تن از بهترین فرماندهان ارتش و نیروی هوایی ايران توسط رژیم اسلامی تحمیلی اعدام شدند تا در جنگی که برایمان تدارک دیده بودند و ما وقوع آن را ماهها پیش از آن پیش بینی و اعلام کرده بودیم، نیروی دفاعی میهن ما ناتوان باشد. ولی باقیمانده ارتش زخم خورده از خودی، همراه با جوانان دلاور سپاه و داوطلبان جان بر کف بسيج كه حتي از آموزش حرفهاي و تجربه نظامي بي بهره بودند و بارها توسط فرماندهان ناکارآمد بیسواد و بی دانش جنگی غیر ارتشی به قتلگاه فرستاده میشدند، با رهبری آنچه مانده از ارتش ملی ایران، سپاه سوم صدام حسين را كه يكي از مجهزترين و كارآمدترين و يكي از قدرتمندترين ارتشهاي جهان بود شكست دادند. ارتش صدام حسین از سوی ابرقدرت شوروي پشتيبانی میشد، و كشورهايي مانند امريكا، انگلستان، فرانسه و آلمان هم به صدام كمكهاي تسليحاتي و اطلاعاتي ميدادند و پيوسته جايگاه و تحركات ارتش ايران و سپاه پاسداران را به آگاهي آنها ميرساندند تا راهكارهاي جنگي ارتش و نیروی هوایی ايران را خنثي كنند. ارتش عراق را كه حتی همه كشورهاي عربي، بجز دو تا، از آن عليه ايران پشتيباني ميكردند.
در برابر اين سپاه قدرتمند و روزآمد كه از نابساماني در نیروهای نظامی ايران سوء استفاده كرده به ايران حمله و خرمشهر را تصرف كرده بود، لشگر۹۲ زرهي اهواز قرار داشت. لشگر ۹۲ آسيب زيادي از نابسامانيهاي سالهاي پس از انقلاب ديده بود. فرمانده لشگر و فرمانده تيپ ۱ توسط عوامل انقلابي تيرباران و فرمانده تيپ ۲ آن زنداني و شمار ديگري از افسران باتجربه پراكنده یا مهاجر شده بودند. با نفوذ و دخالت جوانان ماركسيست اسلامي و طرح آنها براي بومي سازي خدمه ارتش، بسياري از خدمه حرفهای و جنگ افزارهاي زرهي مانند تانكهاي ام۶۰ و چيفتن، از استان خوزستان بیرون برده شده بودند بطوري كه از ۴۸۰ تانك لشگر ۹۲، فقط ۴۰ تانك، با وجود عدم رسيدگي و نداشتن خدمه نظامي، آماده خدمت شدند. فرمانهاي ضد و نقيض از شخصيتهاي انقلابي و سياسي و مذهبي كه فاقد دانش نظامي بودند صادر ميشد. براي مثال، فرماندهي تيپ ۱ زرهي را به يك افسر مخابرات سپرده بودند؛ و بهمين علت تلفات سنگيني به آن وارد آمد. سپس سرهنگ شهبازي فرماندهي آن را بر دوش گرفت و به ساماندهي تيپ تانک پرداخت. بطور كلي لشگر ۹۲ زرهي قدرتمند اهواز كه صدام حسين از آن بشدت وحشت داشت از هم پاشيده و به هيچوجه آمادگي جنگي نداشت. تيپ تانك با همان شمار كمي تانك كه آماده عمليات كرده بودند وارد ميدان شد. كمبود خدمه آنقدر شديد بود كه خود فرمانده تيپ براي پاك كردن لولههاي تانك جهت شليك مجدد از پيراهنش استفاده ميكرد. با واگذاري فرماندهي لشگر به سرهنگ زرهي مسعود منفرد نياكي در مهرماه ۱۳۵۹، و پس از شهيد شدن او به سرهنگ غلامرضا قاسمي (كه در سي امين سالگرد نبرد خرمشهر درگذشت) لشگر ۹۲ رو به سامان يافتن گرفت. گردان تانك را سرگرد علي صفوي بر عهده گرفت و حماسه گذر گردان تانك از منطقه رملي و بستن پشت دشمن را آفريد. تيپ يك در عمليات شگفت انگيز خود را به پشت مقر فرماندهي و لجيستيكي سپاه ۳ عراق رساند و ارتباط آن را به بدنه قطع كرد.
در عمليات آزادسازي خرمشهر، لشگر ۹۲ زرهي ارتش ايران با يكي از ماندگارترين تاكتيكهاي جنگي در تاريخ جنگ توانست فرماندهي سپاه دشمن را از پشت محاصره و كل سپاه مقتدر صدام حسين را، با كمك تيپهاي پياده مشهد و سنندج، كماندوهاي ارتش، پاسداران و بسيجيان، تار و مار نمايد. نقشه جنگي ارتش ايران چنان ماهرانه و مبتكرانه و غافگيرانه بود كه همه كشورهايي كه به صدام حسين كمك ميكردند انگشت به دهان ماندند. در اين عمليات كه ما كمتر از ۶ هزار تن را از دست داديم، از دشمن ۱۶ هزار تن كشته و ۱۹ هزار تن اسير شدند.
در آزادسازي خرمشهر، بار ديگر دانش نظامي و هنر جنگي ايراني و هوشمندي رزمندگان ايران جهان را شگفت زده كرد. تاكتيك جنگي ارتش ملی ایران با پشتيباني جوانان دلاور میهن به جهانيان ثابت كرد كه شكستن اراده دفاعي ايرانيان كار آساني نيست. اين هشداري باشد به برخي همسايگان آزمند و گمراه ما تا خود را از اين توهم كه پشتيباني سياسي و نظامي بيگانگان آنها را قدرتمند كرده آزاد كند.
كورش زعيم، سخنگوی جبهه ملی ایران، شورای ششم
تهران – سوم خرداد 1402خ