تجاوزها به حقوق (حقوق هر انسان: چه فلسطینی، چه اسرائیلی، جه مسلمان، و چه یهودی و مسیحی و یا بیدین و یا…) محکوم است.
برای جلوگیری از ادامه چرخهی خشونت در منطقه، و در دنیا، و در نتیجهی آن البته در وطن عزیز خودمان ایران، هر بنی آدمی باید به یاد خود بیاورد که ما همگی اعضای یک پیکر هستیم. چو عضوی بهدرد آورد روزگار، یعنی هرگاه به هر حقی از حقوق هر کسی در هر زمانی و در هر مکانی تجاوز میشود، بقیه ما نباید از محنت او بیغم و منفعل بمانیم. باید هر کدام از ما اعضای بنی آدم، به سهم خود و به نوبه خود، در احقاق حقوق آن آدم، تلاش کنیم، تجاوزات به حقوق را نفی کنیم، و به آنها اعتراض کنیم.
اگر هر کدام از شما مخاطبان گرامی این قلم، با این نظر مشکلی دارید، و یا اصلا آنرا مردود تصور میکنید، بایسته است که بدانید در جنگ روانی قدرتها علیه مردم، شکست خوردهاید چرا که اسلحه تبعیض را در پادگان سلطهسالاری، از ژنرالهای اتاق فکرهای خشونتگستری و جنگطلبی، تحویل گرفتهاید و به جبهههای مختلف تجاوزات به حقوق رفتهاید و خود را دانسته و یا نادانسته، خواسته و یا ناخواسته، به یک سربازِ گوشتِ جلوی توپ در این جنگ روانی کردهاید! بایسته است که هر چه زودتر (تا دیر نشده!)، کمی بیندیشید و در این وژدان عمومی خود تجدید نظر بفرمایید.
از زمان جنگ اخیر اسرائیل با غزه، برای پیشگیری از تجاوزات قدرتهای خارجی به مام وطن، وظیفه ما ایرانیان برای کوتاهتر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم، سنگینتر شده است. چرا که اگر ما هر چه زودتر، به کمک همدیگر و بدون مراجعه به قدرتها، با براندازی رژیم ولایت مطلقه، و بعد از گذار از ساختار دیکتاتوری، یک نظام مردمسالار و حقوند را در میهن خود برقرار کنیم، جو خشونت در سایر کشورهای منطقه هم کاهش خواهد یافت. در صورت استقرار و استمرار مردمسالاری در ایران، بسیاری از جنگطلبان، از کار بیکار خواهند شد، و این منحصر به نتانیاهوها و ترامپها و… نخواهد بود. این یک راه حلی است که ما ایرانیان داخل و خارج کشور، میتوانیم عملا و واقعا در آن مشارکت بورزیم و فعالتر شویم.
ولی در رابطه با فلسطین و اسرائیل، و اینکه راه حلهای خوب و خوبتر کدامها هستند، بایسته است که از تجربه تاریخ معاصر در منطقه، درس بگیریم و راه حلهای ممکن را، به بحث بگذاریم.
نظرات اورسلا فون در لاین (Ursula von der Leyen)، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، در مورد اسرائیل و فلسطین، بسیار تاملبرانگیز و خطرناک است. پیامی که این مقام ارشد اروپایی برای هفتاد و پنجمین سالگرد «استقلال» اسرائیل برای آنها فرستاد، بسیار گویایی دارد. این گونه تبعیضها و سوگیریها و ضوابط دوگانه و خشونتهای کلامی بوده که زمینهساز خشونتهای دیگر در منطقه شده است.
بسیاری از کلیمیان خود را «مردم انتخاب شده» میانگارند . برخی از آنها بیمحابا و آزادانه بر مسیحیان خدو میاندازند. دادگاه عالی اسرائیل، در نفی لائیسیته، این کشور را آشکارا «کشور مستقل مردم کلیمی میخواند» بسیاری دولتهای «اسلامی» پاکستان و سعودی و ایران را واپسگرا میدانند، ولی با دولت کلیمی اسرائیل مشکلی ندارند!
دولت اسرائیل، در این بیش از هفت دهه، همیشه تلاش داشته است که با تزریق برتریجویی تبعیض، و تلقین پروپاگندا، از صلح و دوستی بین کلیمیان و سایرین، جلوگیری کند. هر وقت به علت فشار افکار عمومی، عرصه را تنگ دیده، یک نمایش دروغین برای صلح، و برای حل مشکلات و بحرانها، به راه انداخته و سپس مذاکرات صلح را به بن بست کشانده است. اگر هم در نهایت توافقی مانند اسلو و یا کمپ دیوید انجام شده، تمام تلاش خود را برای انجام ندادن آن تعهدات بهکار برده است.
یکی از این راه حلها، گزینه «دو کشور» بوده است. بدین معنی که دو کشور، یکی کشور اسرائیل و دیگری کشور فلسطین از هم جدا شده و دو کشور مستقل را تشکیل دهند.
با حمله حماس به اسرائیل، اسطوره قدرت اطلاعاتی-امنیتی-نظامی اسرائیل شکسته شد، و از همان روزهای اول، سلطهسالاران اسرائیلی، عرصه را بر خود، به شکل بیسابقهای تنگ دیدهاند. روایتسازان و روایتپردازان و روایتگستران سلطهگران، در ارکستر پروپگندای رژیم اسرائیل و شرکا، بار دیگر بر کوس «راه حل دو کشوری» میکوبند. ولی اگر پرسیده شود که محدودهی سرزمینیِ این دو کشور هر کدام از کجا شروع و به کجا ختم میشود، هیچ کس نمیتواند پاسخ صحیحی ارائه دهد.
اسرائیل تنها کشوری است که هیچوقت به طور شفاف، یک حدود و ثغور مشخص و مرزهای جغرافیایی مشخص و معینی را برای خود اعلام نکرده است، و از این نظر در دنیا منحصر به فرد است! اسرائیلیها با حمایت همهجانبه دولت خود، که به نوبه خود حمایت همهجانبه غرب، بهخصوص امریکا را داشته است همیشه به تصاحب زمینهای فلسطینیها ادامه داده و گلیم کشوری خود را درازتر کردهاند! بیدلیل نیست که علیرغم توافق بر راه حل «دو کشور» اسرائیل هیچوقت حاضر به تغییر وضعیت کنونی نبوده است.
به نظر این قلم، راه حل بهتر، راه حل «یک کشور» است.
دموکراسیهای امروزی، بر اساس «هر یک شهروند، یک رای» بنا شدهاند. فرقی نمیکند که آن شهروند، کلیمی باشد و یا مسلمان، و یا مسیحی و یا بیدین و آتئیست! در آن صورت است که با رایگیریهای سالم و آزاد، نمایندگانی برای تدوین قانون اساسی جدید، که باید خالی از عقاید دینی و دنیوی، و در نتیجه لائیک باشد، و بر اساس پنج دسته حقوق (حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق در جامعه بینالمللی، و حقوق طبیعت) طرحریزی شده باشد، انتخاب میشوند. بعد از آن، و بر اساس آن قانون اساسی لائیک، گردانندگانی برای مقامات دولتی، و تدبیر امور کشوری دموکراتیک انتخاب میشوند.
مطرح کردن این گونه بحثها، با محور قرار دادن حقوق پنجگانه، و بدون خشونتورزی و تخریب و ترور شخصیت یکدیگر، تمرین موثری است برای پیشبرد فرهنگ مردمسالاری، که زمینهساز ضروری و پیشنیاز لازمی برای برپایی و پویایی دموکراسی در ایران، در منطقه، و در دنیا است.
علی صدارت
دوم آبان ۱۴۰۲ = 24-10-2023 سهشنبه