با درود بر یکایک شما هموندان گرامی گروه ملیون، به باور این چاکر، بوی خوشی از وزیدن نسیم دلپذیر خردگرایی در میان گردانندگان و دست اندرکاران سامانه ی جمهوری آخوندی در سپهر خسته لیک امیدوار چیره بر مام میهن پخش و پراکنده گردیده است! اینکه سردمداران این سامانه ی چیره بر مام میهن هم اکنون بدینجا رسیده اند و بر آنند که بگونه ای خردورزانه و از برای پاسداشت و نگاهبانی از همین سامانه ی خودکامه ی خود بذر پرامیدی از همکنشی و هم افزایی با جهان و بویژه ابردولتهای جهان امروزین در زمین سوخته ی کنونی مام میهن بپاشند و بدینروی خود را آماده ی گفتگو با دولت ایالات متحده ی آمریکا در راستای از میان برداشته شدن این فشارهای کمرشکن و این «تحریم های» جانفرسای کنونی می نمایند!
به داوری این بنده ی ناچیز، سزاوار است جبهه گیری کنونی یکایک ما ملیون بر این پایه و بنیاد استوار گردد که هرچند یکچنین همکنشی برنامه ریزی شده از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی به پیگیری و به درازا انجامیدن زندگی گجسته ی این سامانه ی انیرانی و مردم ستیز بیانجآمد لیک ما رهپویان پیشوای بزرگ، دکتر محمد مصدق از برای پاسداشت کیان میهنی و پیشگیری از به ورطه ی نابودی کشانده شدن مام میهن، از همین گفتگوها و از فرآیند همگرایی هرچه بیشتر و هم افزایی هرچه افزونتر سامانه ی کنونی چیره بر مام میهن با جهان امروزین و ابردولتهای چیره بر «نظام بین الملل» کنونی ، در راستای «تأمین منافع ملی» و بهروزی روز و روزگار چیزه بر ایران زمین پشتیبانی صد در صدی نماییم، چراکه به باور این چاکر (خدمتگزار) شما ملیون، ما رهپویان مصدق بزرگ در این بازه ی زمانی سرنوشت ساز بسان آن مادری می مانیم که آمادگی دارد که کودک شیرین خویش زنده و شاداب بماند هرچند اگر این فرزند نازنین و گرامیتر از جان در دامان یک دایه ی نامهربان بزرگ گردیده و به بالندگی برسد! بیگمان یکایک شما دوستان نازنین و یاران گرامی، به نیکی درمی یابید که این متل (حکایت) را از آنرو در این راستا بکار بردم که ما ایرانیان اگر مام میهن را زنده، یکپارچه و سرافراز از این گرداب تلخ و ناگوار رها شده بیابیم در آینده باز هم میتوانیم برای دستیابی به آرمانهای پیشوای بزرگ که همان آزادی و مردمسالاری است، به کوشندگی و کنشگری بپردازیم لیک اگر این روزگار دشوار و این باتلاق سخت و توانفرسایی که مام میهن در روزگار کنونی بدان گرفتار آمده است همچنان بمانند گذشته پابرجا بماند و بویژه آنکه اگر ایران نازنین و دوست داشتنی ما به کام یک جنگ بی پایان فرو افتد آنگاه دیگر امید چندانی به پاسداشت کیان میهنی و یکپارچگی سرزمینی نمیتوان داشت و بدینروی هشدار فروپاشی «جغرافیایی» و از دست رفتن یکپارچگی سرزمینی چونان اهریمنی بدسگال در برابر چشمان شگفتزده ی ما ایرانیان، از خود رخنمآیی خواهد نمود و آنگاه نه تنها امیدواری ما به دستیابی به آزادی و مردمسالاری از دست می رود که همین مرزهای سرافراز و همین کهن بوم و بر بالنده ی نیاکانی را نیز از دست خواهیم داد!
پس همگی امیدوار باشیم که لغزش بزرگی که پیشینیان ما در زمستان شوم و نفرین شده ی سال ۵۷ انجام دادند و آنگونه از سر کینه توزی و دشمنی با سامانه ی خودکامه و هرچند «اصلاح پذیر» پادشاهی پهلوی، با یک نگرش آرمان خواهانه ی بی پایه و بنیاد، مام میهن را گرفتار این سامانه ی اهریمنی و «اصلاح ناپذیر» جمهوری آخوندی نمودند، دوباره و اینبار بگونه ای دیگر بازیابی نشود و بدینروی اینبار نیز اینگونه کنشگران آزادیخواه و هرچند نیکوسرشت، با دست یازیدن به یک آرمانخواهی دست نایافتنی و «مالیخولیایی» خواستار تک و تاخت بیگانگان و دیگر انیرانیان بر مام میهن نگردند و با پایش بر هشدار رخدادن یک جنگ ویرانگر و خانمانسوز خواستار به فرجام رسیدن یک برجام دوباره بدست همین سامانه ی اهریمنی و همین انیرانیان چیره بر مام میهن شوند تا اینگونه ایران برای ایرانیان زنده و یکپارچه بماند و شکوفه های امید و آرزو برای فردایی روشن و درخشان آکنده از آزادی و مردمسالاری همچنان و دیگربار در دلها جوانه زند!
مهرگان وثوق، عضو (هموند) شورای مرکزی جبهه ملی ایران
مقاله از مهرگان وثوق، عضو (هموند) شورای مرکزی جبهه ملی ایران
