سرِ مار را چه کسی می‌زند؟ بهروز ستوده

اگر گفته شود آتش بیار اصلی جنگ‌ها و آشوب‌ها و ناآرامی‌ها در خاورمیانه فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است گزافه گوئی نیست، همچنین اگر گفته شود در جنگی که هم اکنون بین گروه‌های اسلامگرا‌ی فلسطین و اسرائیل جریان دارد و همه روزها صدها غیرنظامی اعم از زن و مرد و کودک بیگناه را به کام مرگ می‌کشاند و هزاران نفر را آواره می‌سازد دستان خون آلود خامنه‌ای و حاکمیت جمهوری اسلامی پیداست باز هم گزافه گوئی نیست، اگرچه همه کشورها و حتی اسرائیل بخاطر محدود نگاه داشتن جنگ و جلوگیری از گسترش آن به سایر کشورها فعلا صلاح دیده‌اند از عدم وجود مدارکی بر دخالت مستقیم ایران در حمله وحشیانه و تروریستی حماس و جهاد اسلامی در۷ اکتبر به اسرائیل سخن بگویندکه این خود موهبتی است برای مردم ایران و سایر کشورهای خاورمیانه؛ اما کیست که نداند حماس و حزب الله و جهاد اسلامی و ده‌ها گروه تروریستی دیگر توسط جمهوری اسلامی و با هدف برهم زدن ثبات و امنیت در خاورمیانه، و باج خواهی از قدرت‌های بزرگ بوجود آمده‌اند، و کیست که نداند جانیان حاکم بر ایران از بدو تأسیس حکومت جهل و جنایت خود در ایران استراتژی این حکومت را بر صدور انقلاب اسلامی (بخوانید بوجود آوردن و سازماندهی گروه‌های تروریستی و نیابتی در کشورهای خاورمیانه و اقدام به بحران سازی جنگ افروزی در ایران و منطقه) بنا نهاده‌اند. اینکه خمینی در بحبوحه جنگ ویرانگر ۸ ساله ایران و عراق گفت: “جنگ رحمت است” و در سایه جنگ فرمان اعدام هزاران دگراندیش و مخالف حکومت اسلامی را صادر و هر صدای مخالفی را در گلو خفه کرد، یکی از “رحمت”های جنگ برای خمینی و حکومت اسلامی بود. اینکه آخوند خاتمی پس از اخراج از گردونه قدرت گفت: جناح مقابل برای دولت او هر ۹ روز یک بحران درست می‌کرده‌اند، شاهدی است براین واقعیت که دوام و بقای حکومت ولایت فقیه در ایران با جنگ و ستیز و بحران سازی و سرکوب و کشتار و زندان و شکنجه مخالفان و معترضان عجین شده است.

علیرغم تبری جوئی خامنه‌ای و نوکرش آخوند حسن نصرالله در لبنان که بارها اعلام کرده است از پول و خوراک و پوشاک و اسلحه و هر آنچه حزب الله دارد توسط جمهوری اسلامی تأمین می‌شود و رهبران حماس و جهاد اسلامی نیز در هر مناسبتی از کمک‌ها و پشتیبانی بی دریغ جمهوری اسلامی به “جبهه مقاومت” تشکر کرده‌اند، اگر کسی بخواهد ذره‌ای در دست داشتن جمهوری اسلامی در حمله داعش و از این دو گروه تروریستی به اسرائیل که موجب حمله متقابل و گسترده ارتش اسرائیل به غزه شد شک کند، همچنین اگر کسی بخواهد در استفاده حماس و گروه‌های تروریستی از مردم غزه بعنوان سپر انسانی و استفاده این گروه‌ها از اماکن عمومی و بیمارستان‌ها بعنوان انبار مهمات و اسلحه و پایگاه موشک پرانی به سمت اسرائیل شک کند فقط کافی است نگاهی کوتاه به کارنامه سیاه و سیاست‌های داخلی و خارجی و عملکرد این حکومت در چهار دهه گذشته در خاورمیانه بیفکند تا متوجه شود که این سیاست‌ها از ابتدا در جهت برنامه تروریست پروری در خاومیانه و سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در داخل کشور اتخاذ شده است. در حقیقت ایجاد گروه‌های شبهه نظامی در کشورهای مختلف خاورمیانه با هدف ترویج تروریسم اسلامی و جنگ افروزی در این کشورها از یک طرف و سرکوب و زندان و شکنجه و کشتار معترضان در داخل کشور فقط در چهارچوب یک استراتژی کلان “حفظ کیان جمهوری اسلامی” قابل تفسیر است. اینکه سران جنایتکار سپاه پاسداران با افتخار اعلام می‌کنند که: جمهوری اسلامی امروزه کنترل پنج پایتخت را در خاورمیانه در دست دارد به این معنی است حکومت داعشی جمهوری اسلامی با کمک و حمایت روسیه و چین در عرصه نظامی و موشک سازی به چنان اقتداری رسیده است که هر وقت اراده کند می‌تواند این منطقه را دچار جنگ و ناآرامی نماید.

حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان خامنه‌ای پس از حمله وحشیانه حماس و جهاد اسلامی به اسرائیل در حالی که از شادی در پوست خود نمی‌گنجید در جمع دانشجویان بسیجی به تشریح این “پیروزی بزرگ” پرداخت و در پاسخ به این سئوال که: جمهوری اسلامی چه وقت قرار است وارد غزه شود؟! چنین گفت: باید بپرسید جمهوری اسلامی چه وقت قرار است از غزه خارج شود؟! حسین شریعتمداری با تکرار آن گفته خمینی که “اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود” به دانشجویان ذوب شده در خامنه‌ای و عاشقان شهادت یادآور شدکه نیروهای نیابتی و مزدوران جمهوری اسلامی در همه جای خاورمیانه حضور دارند. او به دانشجویان بسیجی چنین می‌گوید: “ما و نیروهای مقاومت که امروزه سراسر جهان اسلام را فرا گرفته است، یک روح واحد هستیم. آنها همان ما هستند و ما همان آنهائیم، که در غزه و لبنان و یمن و عراق و سوریه حضور داریم پس از صحنه خارج نشده‌ایم که بخواهیم وارد شویم”.

با این مقدمه و اعتراف و عملکرد جمهوری اسلامی و رهبران گروه‌های نیابتی این حکومت درک شورهای خاورمیانه اگر گفته شود سر مار در ایران است این هم یک واقعیت است و گزافه گوئی نیست چرا که ماری بنام خمینی و پیروان تهی مغز او از روز نخست که حکومت مرگ آفرین خود را در ایران تأسیس کردند نابودی اسرائیل را در دستور کار حکومت نوبنیاد خود قراردادند و از آن زمان است که نام ایران وارد مناقشه تاریخی اعراب و اسرائیل شده است و طنز تاریخ این است که درست در زمانی که کشورهای عربی و سازمان آزادیبخش و فلسطینی‌ها به این نتیجه رسیده بودند که جنگ و ستیزه جوئی راه حل مناقشه بین اعراب و اسرائیل نیست و می‌بایستی به گفتگو و راه حل سیاسی روی آورند، در چنان زمانی بود که خمینی و حکومت نوبنیاد اسلامی‌اش با شعار نابودی اسرائیل وارد معرکه شدند و جان تازه‌ای به کالبد اسلام سیاسی و بنیادگرائی اسلامی در خاورمیانه دادند و عملا کشور ایران را به پایگاه فکری و لجستیکی تروریسم اسلامی تبدیل کردند. شعار محو اسرائیل و یهودستیزی جمهوری اسلامی تا آنجا پیش رفت که رئیس جمهور و نمایندگانش در سازمان ملل و مجامع بین المللی در مقابل چشمان نمایندگان کشورها علناً از انکار هولوکاست و نابودی اسرائیل سخن گفتند بدون اینکه توبیخ و تنبیهی از جانب سازمان ملل و جامعه جهانی متوجه حکومت تروریست پرور جمهوری اسلامی گردد! بدین ترتیب ماری که در قامت خمینی و جمهوری اسلامی در ایران و خاورمیانه متولد شد دیری نپائید که بچه مارهائی را با نام‌های گوناگون ولی با هدفی یکسان در دامان جمهوری اسلامی و با پول مردم ستمدیده ایران پرورش پیدا کردند تا بچه مارها تفکر صدور انقلاب اسلامی خمینی را در کشورهای خاورمیانه محقق سازند بنابراین حمله وحشیانه حماس و جهاد اسلامی و متعاقب آن حمله تمام عیار ارتش اسرائیل به غزه برای نابودسازی گروه‌های تروریستی که تاکنون هزاران غیرنظامی بیگناه را به کام مرگ کشانده است اگرچه آتش بیاران اصلی آن از یک طرف جمهوری اسلامی و گروه‌های تروریست نیابتی و از طرف دیگر راست گریان حاکم در دولت اسرائیل‌اند که به هیچ وجه حاضر به قبول طرح دو دولت اسرائیل و فلسطین نیستند می‌باشند اما در تصویری بزرگتر دست قدرت‌های جهانی و منافع آنان بویژه روسیه و پوتین جنایتکار و چین را نباید فراموش کرد.

آری سر مار تروریسم و جنگ افروزی جمهوری اسلامی و بیت خامنه‌ای است اما گفتن این واقعیت که سر مار در ایران است بدون مخالفت با جنگ و حمله نظامی به ایران می‌تواند این شبهه را بوجود آورد و مشکل زا گردد هنگامی که پاره‌ای از هموطنان ایرانی بواسطه تنفر شدید و بحقی که از جمهوری اسلامی جنایتکار دارند برای رهائی از شّر این جانیان حاکم بر ایران نسبت به یک حمله نظامی و کشانده شدن جنگ به ایران یک نوع احساس رضایت و همدلی می‌کنند. این دسته از هموطنان گویا تصویری که از جنگ و حمله نظامی به ایران در ذهن خود ترسیم کرده‌اند این است که اسرائیل و متحدانش میایند و مقر خامنه‌ای و سران جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه و ارتش و مراکز قدرت نظامی و سیاسی رژیم را نابود میکنند و می‌روند و در یک وضعیت بی حکومتی و نابودی ارکان قدرت جمهوری اسلامی شرایط برای تشکیل حکومت مطلوب آنان آماده میشود! چنین تفکر ساده انگارانه‌ای از جنگ و حمله نظامی به ایران از آنجا سرچشمه می‌گیرد که این دسته از هموطنان به نتایج و مصیبت‌ها و ویرانی‌های ناشی از جنگ و اینکه اگر توهم آنان در مورد نابودی سریع حکومت اسلامی محقق نشد فکر نمی‌کنند بلکه فقط و فقط به برانداری سریع و کسب سریع قدرت با اتکا به حمله نظامی به ایران می‌اندیشند! شکل و نحوه براندازی و فردای حمله نظامی و برپاشدن یک جنگ ویرانگر که هزاران هزارغیرنظامی در ایران کشته و مجروح و آواره خواهند شد فکر نمی‌کنند! دقیقا سر مار در ایران است اما گفتن این واقعیت که سر مار در ایران است بدون مخالفت با حمله نظامی به ایران از جانب پاره‌ای از هموطنان ایرانی وقتی مشکل زا می‌گردد که یک نوع احساس رضایت و شادمانی نسبت به حمله احتمالی نظامی به ایران مشاهده میشود. درست است که سرمار د رایران است اما پرسش این است که سر این مار را چگونه و چه کسانی باید بزنند؟ همه می‌دانیم که سر مار در ایران است و تا روزی که جمهوری اسلامی در ایران حکومت می‌کند نه مردم ایران و نه کشورهای خاورمیانه روی آرامش نخواهند دید اما سئوال مهم این است که چه کسی و چگونه باید سر ماری که بچه‌هایش هم حالا به مارهای بزرگی تبدیل شده‌اند بزند؟

به جرأت و با اطمینان می‌توان گفت که سر مار جمهوری اسلامی را میبایستی مردم ایران بزنند، گزینه دومی وجود ندارد اگر قرار است مردم ایران و خاورمیانه پس از زدن سر مار به آرامش و صلح و بازسازی ویرانگری‌های جمهوری اسلامی و نیروهای مخرب نیابتی‌اش در منطقه برسند. انقلاب زن زندگی آزادی آوازه‌اش جهانگیر شد و از پشتیبانی تمامی انسان‌های شیفته آزادی و عدالت در سرتاسر جهان برخوردار شده است طلیعه زدن سر مار را توسط مردم ایران نوید داده است. مردم ایران و خاورمیانه که سال هاست نتایج حمله نیروهای خارجی و جنگ را دیده‌اند به درستی می‌دانند جز مرگ و ویرانی و آوارگی انسان‌ها چیز دیگری است. افغانستان و عراق و سوریه و لیبی و امروز غزه در مقابل چشم ما است، کسانی که جنگ طلبی خود و حمله نظامی به ایران را با واژه دمکراسی خواهی و رهائی از شر جمهوری اسلامی پنهان می‌کنند باید بدانندکه حاصل حمله نظامی به ایران دمکراسی و آزادی مردم ایران نخواهد بود. مخالفت با جنگ و حمله نظامی به ایران نیست به معنی تأیید ادامه حیات حکومت جنایتکار اسلامی نیست آنچنانکه عوامفریبان تشنه کسب سریع قدرت با حمله نظامی خارجی تبلیغ می‌کنند بلکه منازعه بین دو دیدگاهی است که یکی به قدرت مردم برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی و پی ریزی ایرانی دمکراتیک و رفع تمام تبعیض‌ها باور دارد و دیگری به قدرت حمله نظامی نیروهای خارجی برای برانداختن حکومت جهل و جنایت که در شعار “سر مار را بزنید” نمود دارد؛ غافل از اینکه در محاسبات اسرائیل و قدرت‌های خارجی برای حمله به ایران تنها چیزی که دخیل نیست آرزوی این دسته از ایرانیان شیفته حمله نظامی به ایران است. شیفتگان کسب سریع قدرت در ایران آن هم با توسل به حمله نظامی اسرائیل و نیروهای خارجی در این میان عِرض خود می‌برند و بر زحمت مردم دربند و دردمند مردم ایران می‌افزایند.

بهروز ستوده