یادم می آید در دوران شاه فقید موضوع فضای باز سیاسی مورد توجه ایشان قرار گرفت.
شاه بعنوان پادشاه مصلحت آمیز (نه دمکرات) به خدمات خودش به مردم آگاهانه می بالید. از این رو وجود فضای سیاسی باز را امری عادی و از طریق رسانه های گروهی، آنهم بخاطر رد توقعات کشورهای فرنگی به جهانیان اعلام داشت.
این وضعیت را مخالفین نظام پادشاهی فرصتی سیاسی شمردند.
فرصتهای سیاسی همیشه نقاطی در فضای سیاسی هستند که می توانند تعیین کننده گونه مبارزه برعلیه نظام کشور باشند. چه هر تصمیمی سیاسی برخی از منافع گروهی را به خطر می اندازد. این خطر در فرصتهای مناسب سیاسی فورأ تبدیل به مقاومت فعال یا اعلام مبارزه با دولت می گردد.
لذا دانسته یا ندانسته مخالفین شاه بر پایه فضای باز سیاسی مدام به خیابانها آمدند تا نظام مشروطه سلطنت ریزش کرد.
اما رژیم ولایت فقیه که خود نا مشروع است، زیرا با زور اسلحه و کشتار وحشیانه و در فضای رُعب و ترس عمومی قانون اساسی خود را به تصویب مردم رسانیده است، جائی برای فضای باز سیاسی نگذاشته است. معذالک این گونه فرصتها در این 44 سال گذشته چندین بار بوجود آمده ولی گروههای مخالف ولایت فقیه همیشه از کنار آن گذشته اند.
البته یکی از این فرصتها امر انتخابات مجلس نمایندگان است که هر چند سال یک بار صورت می گیرد. اما پاسخ اپوریسیون به آن همیشه “تحریم” بوده است. ولی تحریم نه یک مبارزه فعال بلکه انفعالی است.
از این گذشته چون رژیم ولایت فقیه تا چندی پیش هنوز یکپارچگی خود را داشت این فرصت نمی توانست کارا باشد.
از سوی دیگر در ایران اسلامی جناحهای چپ و راست نیز وجود داشته و دارد. آنها هم با هم بر سر رسیدن به قدرت همیشه دست به گریبان اند. اینان نیز فرصت انتخابات را به نفع خویش بکار برده اند. از جمله میر حسین موسوی و مهدی کروبی هستند که با ایجاد جنبش سبز کشور را تا مرز سقوط جلو بردند. اما نماز جمعه اکبر هاشمی رفسنجانی در میدان آزادی تهران با حضور حدود 3 میلیون نفر جلوی این سقوط را گرفت.
اما امروز در میان حاکمان ولایت فقیه اختلاف افتاده و بسیاری از افراد آن علنأ می گویند که :
به این شکل دیگر نمی شود مملکت را اداره کرد و دلایل آن را در رسانه ها شرح می دهند.
بعلاوه مخالفینش نیز با شعار «زن زندگی آزادی» قابل مشاهده و مدعی شده اند. پس این شکاف فرصتی برای گزینه گونه مبارزه می باشد.
یعنی اکنون لازم است همه مردم از صنوقهای انتخابات به نفع کسانی استفاده کنند که “میخواهند مملکت طور دیگری اداره بشود”. حتی اگر نام اینها در لیست نباشد. این کار نه تنها اختلافات را در ولایت بیشتر می کند بلکه با توجه به رسانه های بین المللی که در کشور حضور دارند چنانچه افراد منتخب مردم رأی نیاورند آنوقت است که میلیونها نفر به کف خیابان ها می آیند و رأی خودشان را مطالبه می کند. این شکل مبارزه بسیاروسیع و خود ساز تداوم خودش را با خود خواهد آورد. یعنی خودش قدمهای پسین را با توجه به بازتاب خودش در جامعه سازمان می دهد. شکلی که در کلام “دیالکتیک منفی” تبلور دارد. دیالکتیکی که ادامه آن با کمترین صدمه بزرگترین سود را که رسیدن به دمکراسی است بدست می آورد. دیالکتیک تاریخ وقت لازم دارد. در حالیکه دیالکتیک منفی با استفاده از تاکنیکی از انتخابات میان بّر زمان است.
یادمان نرود مبارزه بر علیه نظامی که مشروعیت ندارد(مردم او را قبول ندارند) اگر برای رسیدن به حاکمیتی مشروع باشد. چیزی جز “انقلاب” نیست.
20 فوریه 2024 مونیخ : نصرت واحدی