بیاد دارم چندین سال قبل که در نهضت مقاومت ملی ایران به رهبری زنده یاد دکتر شاپور بختیار عهده دار سرپرستی قسمت دریایی سازمان نظامی نهضت را عهده دار بودم، علی خامنه ای در سال ۱۳۶۷ شمخانی را به فرماندهی نیروی دریایی ایران با درجه دریادار منصوب کرد. تا هنگامی هم که عهده دار فرماندهی نیروی دریایی بود، هرگز به درجه دریابانی ارتقاء درجه نیافت. برابر با خبر ی در ویکی تابناک، وی در سال ۱۳۷۸ با امر خامنه ای به درجه دریابانی ارتقاء یافته است!.
در آن هنگام تیمسار شهردار تلفنی به من خبر داد و با تمسخر تبریک گفت که یک پاسدار فرمانده نیروی دریایی شد!. من همراه با دو دوستان عزیز دیگر که تقریباً ستاد نیروی دریایی نهضت را تشکیل داده بودیم و یادداشت هایی منتشر می کردیم به او لقب «دریادار دریا ندیده» دادیم و در این باره نوشته ای را در کیهان لندن منتشر کردیم . شمخانی مدت ۸ سال سرپرستی نیروی دریایی ایران را بعهده داشت. در آن هنگام پرسنل نیروی دریایی، شاید هم به اشتباه، علی شمخانی را انسان صادقی میدانستند، زیرا صادقانه اعلام کرد که از علوم نیروی دریایی کاملاً بی اطلاع است و در امور عملیاتی نیروی دریایی هرگز دخالتی نداشت، و از افسران نیروی دریایی درخواست کرده بود خود امور عملیاتی و راهبردی نیرو دریایی را هدایت کنند.
صداقت علی شمخانی برای افسران نیروی دریایی بسیار با ارزش بود زیرا نشان داده بود گویا با دیگر سرداران سپاه متفاوت است. وی در آن هنگام جوان بود و بنظر میرسید از دیگر سرداران سپاه پاسداران با هوش تر باشد. او کوشش داشت در نیروی دریائی ایران از پرسنل نیروی دریائی آموزش بگیرد. این دانش آموزی در نیروئی دریائی برای شمخانی بسیار مفید واقع شد و با تغییر پست ها بالاخره در هنگام ریاست جمهوری حسن روحانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی نظام اسلامی انتخاب شد. میتوان به جرأت بیان داشت که شمخانی تجربه و مدیریت را از افسران نیروی دریایی کسب کرد و توانست با نشان دادن تبحر همراه با سرسپردگی به خامنه ای و پسرش مجتبی به مقام های کشوری بسیاری منسوب شود، از جمله ارتقاء به دبیری شورای عالی امنیت ملی نظام. در مقابل، پرسنل نیروی دریایی ایران انتظار داشتند وی باهمان صداقت اولیه در مقام های انتسابی خود وظایف محوله را انجام دهد. ولی توقع پرسنل نیروی دریای ایران از شمخانی انتظاری واهی بود. زیرا برابر با مضمون این شعر از شاعر حماسه سرای ایران فردوسی بزرگ :
درختی که تلخ است وی را سرشت
گَرَش برنشانی به باغِ بهشت
ور از جویِ خُلدش به هنگامِ آب
به بیخ انگبین ریزی و شهدِ ناب
سرانجام گوهر به کار آورَد
همان میوه ی تلخ بار آورَد
از گزارشاتی که از جلسات سرداران سپاه با خامنه و یا پسرش منتشر شده، علی شمخانی خودش را بسختی به مجتبی خامنه ای چسبانده بود، به نحوی که در جلسه ایکه محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران وقت، نیز حضور داشت مورد انتقاد سردار جعفری درباره اقدامات اقتصادی غیرقانونی پسرش قرار گرفت، ولی نتیجه آن تعویض محمد علی جعفری از فرماندهی سپاه بود. اکنون بدین نحو از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار گذارده شود بسیار سئوال برانگیز است. در چند ماه گذشته شمخانی بسیار در اخبار بوده است. او بود که برای برقراری روابط دیلماتیک با عربستان سعودی به پکن سفر کرد (نه وزیر امور خارجه) و با میانجی گری چین روابط ایران با عربستان سعودی برقرار شد. گفته میشود این عمل شمخانی که حتماً با دستور خامنه ای انجام گرفته بود با سیاست خارجی روسیه منافات داشته زیرا این اقدام پای سرمایه گزاری چین در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را افزایش و شدت بخشیده است. همچنین ورود چینی ها به بازار کشورهای عربی بهرشکلی در راستای سیاست خارجی آمریکا هم نیست. از طرفی میدانیم اعدام علیرضا اکبری شهروند دوتابعیتی ایرانی انگلیسی که با شمخانی ارتباط بسیار نزدیکی داشت میتواند در برکناری شمخانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی مؤثر بوده باشد.
رسانه اینترنتی ایرنا روز سه شنبه ۲ خرداد خبر داد با حکم رئیس جمهوری، ضمن تشکر از تلاشهای امیر دریابان «علی شمخانی» در ۱۰ سال تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی، سردار «علیاکبر احمدیان» به این سمت منصوب شد. آیا علی شمخانی با درخواست خود از دبیر شورای امنیت ملی کنار رفته است؟ بسیار بعید بنظر میرسد. آیا برای شمخانی منصب دیگری در نظر گرفته اند؟ اینهم تاکنون تنها به حدث و گمان بیشتر شباهت دارد. برای مثال بدلیل اینکه زبان عربی را خوب میداند وی را بعنوان سفیر ایران در عربستان سعودی انتخاب کنند؟ چه دلیلی میتواند باعث برکناری شمخانی از این سمت بسیار حیاتی و مهم کشوری باشد، تاکنون تنها حدس و گمان است.
آیا در پس پرده امنیتی رژیم اسلامی برگی درباره شمخانی نهفته است؟ البته برای کسی پنهان نیست که شمخانی همراه با دو پسرش امپراطوری اقتصادی ای بنیان گذارده اند که شاید بتوان وی و خانواده او را یکی از ثروتمندترین خانواده های ایرانی بعد از انقلاب دانست و بیشتر شبیه یکی از پرقدرت ترین الیگارش های ایرانی هستند.
نام علی شمخانی هنگام فرو ریزش ساختمان برج متروپل آبادان نیز در رسانه ها قرار گرفت. وی بشدت از هرگونه دست داشتن در ساخت و ساز برج را تکذیب نمود و از خود دفاع کرد و هرگونه ارتباط با حسین عبدالباقی مالک برج متروپل آبادان را هم تلوحاً تکذیب نمود و خیزش مردم داغدیده آبادان را «آوار روانی هدایت شده» قلمداد کرد، درصورتیکه پسر عبدالباقی با یکی از فامیل های خانواده شمخانی ازدواج کرده است. شمخانی در مقام ریاست کمیسیون دفاعی – امنیتی و شورای راهبردی، در سال ۱۳۸۹ ایران را وارد جنگ داخلی سوریه کرد، که باعث خسارات جبران ناپذیر انسانی و اقتصادی برای کشور ایران بوده است. اکنون که سوریه مجدداً بدامان کشورهای اتحادیه عرب برگشته، با احتمال بالا رژیم ایران دست خالی از سوریه اخراج خواهد شد.
علارغم جنایاتی که شمخانی مرتکب شده من به او قبلاً هشدار داده بودم و توصیه کردم که «میتوانی برای جبران منافات و در مقام و موقعیتی که قرار داری، بعوض سرپوش گذاردن به جنایت نظام اسلامی، با مردم ایران همراه شوی.» ، باشد تا پس از عبور از این رژیم فاسد و استقرار یک حکومت سکولار و دمکرات ، که قانون اساسی ضامن آن باشد، برای خودت از مردم ایران پوزش خواسته و بخشیده شوی. هم قطار پیشین میتوانی نام خود را به نیکی در تاریخ کشور ایران ثبت کنی. دست از دروغگویی و جنایت بردار و با مردم ایران برای عبور از رژیم اسلامی همسو شو! ولی باعث تأسف است که وی به نصایح ما گوش نداد و اکنون احتمالاً با توجه به رو شدن دزدی ها و جنایاتش، و برای سرپوش گذاردن بر جنایات خانواده خامنه ای به دست آدم کشان رژیم اسلامی ممکن است گرفتار شود. با این حال به نظر می رسد سابقه، تجربه، هوشمندی و جایگاه شخص شمخانی و اسراری که وی از خانواده علی خامنه ای و پسرش مجتبی دارد باعث شود وی را در سمت مشاور و یا سفیر وغیره نگهدارند. و شاید هم شمخانی و اقدامات مرموز وی تا ابد از دید مردم ایران پنهان باقی بماند.
ناخدا محمد فارسی
۲۴ ماه می ۲۰۲۳