پرچم سازمان ملل متحد و چند کشور عضو بخاطر کشته شدن ابراهیم رئيسی که بعنوان « قصاب تهران» مشهور است نیم افراشته شد. در صحن سنای آمریکا برای او دعای مغفرت خواندند.ارسال تسلیت آمریکا و دیگر کشورها برای کشته شدن رئیسی به خامنه ای جنایتکار لکه سیاهی بر چهره حقوق بشر، دمکراسی و انسانیت است.
روئل مارک گرچت محقق بنیاد دفاع از دموکراسی ها در مقاله ای وضعیت کشته شدن رئيسی را چنین بیان کرده است: «قصاب تهران مرده است. آینده ایران چه می شود (۱)»؟
مرگ غیرمنتظره رئیس جمهور ایران ممکن است دریچه ای باشد که آتشفشان خشم مردم ایران را به دنبال داشته باشد. در ۲۴ ساعت پس از درگذشت ابراهیم رئیسی، موارد بسیاری در رسانه همگانی رقم خورد از جمله بیبیسی تیتری درباره «میراث مختلط» او منتشر کرد، سازمان ملل برای بزرگداشت او پرچم خود را نیمه افراشته و ایالات متحده آمریکا، توسط کشیش سنا در صحن مجلس برای او دعا کرد.
چنین واکنشهای ورشکسته اخلاقی، ایرانیانی را که پس از مرگ رئیسی در بسیاری از شهرهای کشور به اتش بازی وشادی پرداختند و در شبکههای اجتماعی آن را جشن گرفتند و شیرینی در خیابان پخش کردند، شوکه کرد.
سوال این است که آیا مردمی که در شبکههای اجتماعی جشن میگیرند، و کسانی که انزجار خود را از رژیم پنهان کنند، میتوانند سیستم سیاسی حکومت دینی را متزلل کنند؟ برابر با قانون اساسی ایران در ۵۰ روز آینده دولت باید انتخابات ریاست جمهوری برگزار کند. آیا ایرانیان تعداد زیادی به خیابان ها خواهند آمد؟ انتخابات رئيسی در۳ سال قبل و نیز انتخابات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی این چنین نبود. مردم ایران با نرفتن به مکانهای رأی گیری انزجار خود را از حاکمیت خامنه ای نشان دادند. بویژه در روز انتخابات مردم در خانه هایشان باقی مانند که هشداری به رژیم جنایتکار خامنه ای بود که ملت ایران از هر فرصتی استفاده خواهند کرد تا انزجار خود را نشان دهند و دراین راستا علارغم سرکوب توسط امنیتی های رژیم هزینه جانی ومالی بسیاری پرداخته اند و تا عبور از رژیم فاسد اسلامی ایران از پای نخواهند نشست.
نوشته مارک روئل مارک هشداری به خامنه ای است، که لازم است وی محتاط باشد زیرا در پس خشنودی مردم ایران برای کشته شدن «قصاب تهران»، اساساً یک آتشفشان خشم نهفته است. نارضایتی که همیشه به سرویسهای امنیتی رژیم فشار میآورد، نقطه ضعفی را دنبال میکند، یک تحریک، ترسی را که مانع از فوران خشم و اعتراض میشود، از بین خواهد برد. مرگ رئیسی به احتمال زیاد لرزه ای آن چنانی ایجاد نخواهد کرد، اما هر زمان که سرویس های امنیتی رژیم با مردم ایران مقابله کنند، شکاف بیشتری در بین آنها رخ می دهد. بقرار اطلاع از نیروهای امنیتی در داخل، شکاف بین نیروهای سرکوب هرروز ژرف تر گردیده است.
اما چیزی که تغییر نخواهد کرد سیاست دولت بایدن در قبال ایران است. خامنه ای رئیسی را که بدترین و جنایتکارترین آخوندی بود که میتوانست در سال ۱۴۰۰ به ریاستجمهوری برساند، که شرارتش به وضوح مستند شده بود را برگزید. رئیسی ایکه زمانی که بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ دادستان شهر تهران بود، از طرف مردم ایران به “قصاب تهران” ملقب شد. او در کمیسیونی به اصطلاح «کمیسیون مرگ» دستور اعدام هزاران زندانی سیاسی را در سال ۱۳۶۷ صادر کرد. و این درحالی بود که دولت بایدن در “انتخاب رئیسی” در تلاش برای برقراری مجدد یک توافق هسته ای دیگر و نوعی مماشات با جمهوری اسلامی تردیدی بخود راه نداد.
واقعیت استراتژیک آمریکا این است که فرق نمی کند کی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شود، جو بایدن و مشاور امنیت ملی او، جیک سالیوان، همچنان سیاست تعامل باراک اوباما را ادامه خواهند داد. و این که دینسالاران ایرانی چه کسانی هستند – چگونه مردم ایران را شکنجه کرده و کشتهاند، از چه کسانی حمایت میکنند (حزبالله لبنان، حماس، حوثیها، رژیم اسد در سوریه)، و با چه کسانی همسو شدهاند (روسیه، چین، کره شمالی)، اینها هرگز به اندازه کافی موثر نبوده و نیست تا مسیر استراتژیک واشنگتن را تغییر دهد. وقتی صحبت از ایران و حاکمان جنایتکار آن به میان میآید، اکثر دموکراتهای امریکا، در یک حلقه (دایره) بیپایان «رئالیستی» اجتناب از جنگ را هدف اصلی خود میدانند.
چنین استرتژی ترس از رژیم ایران، دیگران را در منطقه آسیب پذیرتر کرده و تنها مشوق تهران است و نه فشار برآن. «محور مقاومت» فزاینده ایران، توسط سپاه قدس رژیم، محصول جانبی مماشات آمریکا با رژیم است. ذخایر فزاینده اورانیوم غنی شده ایران و نگرش غیرمنتظره و مثبت آن نسبت به تلاش های آژانس بین المللی انرژی اتمی برای نظارت بر دسیسه های تهران نیز همین گونه است.
استراتژی شکست خورده آمریکا در خاورمیانه و بويژه تعامل با ملاهای تهران منجر به دوئل بین اسرائیل و جمهوری اسلامی شده است و به راحتی می تواند به یک جنگ بزرگ منطقه ای منجر شود که خواسته و یا ناخواسته آمریکا موظف به مداخله خواهد بود، دقیقا همان چیزی که تیم بایدن مصمم است از آن اجتناب کند. خامنه ای درک بسیار دقیقی از اینکه چه تعداد از ایرانیان از حکومت او متنفر هستند، دارد. ولی بدیل اینکه رژیم از خارج بویژه از طرف آمریکا فشاری احساس نمی کند، فشار برمردم بویژه جوانان معترض را افزایش داده است. افزون براین گرانی فزاینده، نفرت از روحانیت، اعتراض مداوم زنان ایرانی، و نیز تداوم جنبش «زن-زندگی-آزادی»، مقاومت در برابر اجرای «حجاب اجباری»، انزجار از فساد اداری و حاکمیت وضعیت امنتیی داخل ایران را پیچیده تر کرده است.
گزارشگر بنیاد دفاع از دمکراسی براین باور است که خامنه ای ، رئیسی را بدلیل ساده لوحی وعدم ذکاوت و اینکه تنها جنایتکار حرفه ای، قصاب تهران، بود انتخاب کرد، ولی اینگونه بنظر رسیده که او (رئیسی) سودای دیگری در سر داشته و زمینه ایجاد امکانات جانشین آشکار خامنهای را پی ریزی میکرده است. نظر رئيسی با تفکر خامنه ای همگام نبود. به همین دلیل میتوان گمانه زد خامنهای قصد دارد پسر ۵۴ سالهاش، مجتبی را نامزد جانشینی خود کند و رئیسی می بایست از صحنه سیاسی ایران حذف میشد. التبه میدانیم که در تاریخ اسلام شیعی تنها در هنگام خاندان ائمه اطهار این وضعیت وجود داشته ولی در تاریخ معاصر چنین بدعتی هرگز وجو نداشته است، حتی برای بنیان گذار حکومت اسلامی، آیت الله روح الله خمینی. برای اینکه خامنه ای بتواند این پروسه را جای بیاندازد یک عنصر غیر مترقبه ای ضروت پیدا میکند. شاید مرگ مشکوک رئیسی زمینه ساز چنین تفکری باشد!!.
حیله گری، خامنه ای را برای مدت ۳۵ سال در قدرت نگاه داشته است. او بیش از حد برای خود از طریق ولی فقیه بودن قدرت ایجاد کرده که بسختی میتوان جانشینی معادل وی پس از او برمسند خلافت رهبری نشاند. او مرتب فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را جابجا میکند، ولی اشخاصی مانند قاسم سلیمانی که در سال ۲۰۲۰ میلادی توسط هواپیمای بدون سرنشین آمریکا کشته شد، را نزدیک خود نگه داشته است. او اکثر انقلابیون نسل اول را بازنشسته و یا از صحنه سیاسی خارج کرده است. در مقابل خامنه ای نیروهای رقیب زیادی دارد که برای جانشینی او قد علم خواهند کرد. از جمله روحانیون ثروتمند و پاسداران، و مردم معترض به حاکمیت اسلامی در برابر دولت ایستاده اند. بزرگ ترین مزیت نخبگان حاکم در ایران این است که میدانند اگر درگیریهای داخلی شروع شود، همه آنها سقوط کرده و نابود خواهند شد.
در پایان لازم است یاآور شویم که بدون توجه به چگونگی کشته شدن «قصاب تهران»، تعدادی از خلبانان مجرب نیروی هوای ارتش ایران نیز در این سانحه جان خود را از دست داده اند از جمله خلبان طاهر مصطفوی، خلیان محسن دریانوش، و خلبان بهروز قدیمی. به خانواده این افسران برومند و پرسنل ارتش ملی ایران بویژه نیروی هوایی و هوانیروز ارتش تسلیت میگوییم.
ناخدا محمد فارسی
۲۴ ماه می ۲۰۲۴
1 – https://mail.google.com/mail/u/1/#inbox/FMfcgzGxTPDrJhnGjnGHJdsWwlQhcHhS